من سزارین اولم اینقد خوب بود که حتی روزی که عمل شدم هم هیچ دردی نداشت خیلی راحت از تخت بلند شدم و راه میرفتم به همه هم پیشنهاد میدادم که خیلی خوبه سزارین
و هیچ درکی از اینکه میگفتن سزارین طول میکشه تا مادر سرپا بشه و ....نداشتم فک میکردم اغراق میکردن
تا اینکه بچه دوم باردار شدم و سز شدم نگم از درد هایی که کشیدم کلا زمین تا اسمون فرق داشت با سز اولم از تو اتاق عمل بگین که با اینکه بی حس شده بودم ولی حس میکردم تمام کارهایی که انجام میدادن (فقط دردش رو حس نمیکردم) که درخواست ارامش بخش دادم چون خیلی میترسیدم و برام ارامبخش تزریق کردن در صورتی که سز اول همین که بی حسی زدن سریع بی حس شدم و بعدش هیچی حس نکردم با اینکه بعدش پمپ درد داشتم بازم کلی درد کشیدم تو بیمارستان و به سختی تونستم از رو تخت بلند شم و راه برم
و تاالان هنوزم درد دارم دیگه فک نمیکنم هیچ وقت به حالت عادی برگردم
و در اخر من دیگه غلط کنم دلم بچه بخواد🤭

۹ پاسخ

دقیقا منم سزارین اولم عالی بود وای نگم براتون سزارین دومم مردمو زنده شدم خیلی سخت بود خیلی

منم عمل دوم بودم فقط روز اول درد داشتم‌که با مسکن آروم شدم وگرنه خداروشکر دردی نداشتم اصلا جز نفخ که میکردم بخیه هام‌خیلی اذیت میشد که اونم با قرص حل شد

منیکه تو سزارین اولمم مردمو زنده شدم دیگه فک کنم تو سزارین دوم واقعا بمیرم🥲

وای منم خیلیییی عذاب کشیدم .اولی سخت بود دومی سخت تر ... هنوزم درد دارم وقتی دراز میکشم و بلند میشم یا میخندم... کل شکمم بی حس و دردناکه یه حس بدیه ..

خب بچه اول اولین بار بود شکم باز میشد بچه دوم روی همون زخم قبلی دوباره باز میشه طبیعیه تا خوب بشه دردش بیشتره

عزیزم بهتون آمپول انوکساپارین دادن بعد زایمان؟؟

عمل‌ها هم باهم فرق میکنن، شاید دکتر دومین عملت زیاد خوب نبوده

نگو وای ترسیدم من سزارین سومم🥲انشالله ک سبک باشه

عه چرا به دکتر بستگی داره؟

سوال های مرتبط

مامان هدیه زهرا مامان هدیه زهرا ۱ ماهگی
#تجربه_سزارین
پارت دوم
تو اتاق عمل اول متخصص بیهوشی خیلی مهربون بهم مشورت داد که وقتی میترسم، بی حسی خوب نیس و باید بیهوش شم. چون وقتی وارد اتاق عمل شدم، خیلی ترس داشتم و اینو همه شون متوجه شدن . یکم باهام حرف زدن تا ارومم کنن. و تصمیم گرفتن که بخاطر ترسم، بیهوشم کنن. و اینکه از عوارض بی حسی بهم گفتن که بعداز اینکه بی حسی تموم میشه، سردرد های شدید دارن .
دستگاه تنفس بهم وصل کردن و همونجا دیگه تو یه لحظه بیهوش شدم.
بیدار که شدم، ساعت ۲ و نیم بود.
دیدم تو اتاق ریکاوری ام و پرستار بهم شیاف میزنه تا درد نداشته باشم.
آرامبخش و شیاف خیلی خوب بود . باعث شد وقتی که به هوش اومدم، اصلا دردی نداشته باشم. واقعا خوب بود . اصلا نیازی به پمپ درد نداشتم. همه کسانیکه با ما سزارین کرده بودن هم همینطور بودن، هیچکدوم پمپ درد نداشتن . و همه مون با شیاف و سرم و آمپول ، آروم بودیم و هیچ دردی نداشتیم‌ . و بخاطر اینکه بیهوش هم شده بودم، هیچ عوارضی نداشتم و حالم اوکی بود.
تو این زمینه ی بعد از عمل، بیمارستان و عواملش خیلی مهمه. من که واقعا رااضی بودم. رسیدگی شون عالی بود.
مامان آقاعلی مامان آقاعلی ۴ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی 4
با کلی معاینه و درد و زور زدن ها بچه وارد لگن شده بود حس میکردم قشنگ ی چیز گرد توی لگنم با هر انقباض باید زور میزدم قشنگ حسش میکردم فشار میاد به اون جسم گرد که انگار گیر کرده بود ذره ذره حرکتشو می‌فهمیدم ماماها میگفتن داریم موهاشو می‌بینیم انگار بیشتر انرژی گرفتم برای زور زدن با اینکه بی حسی هم بودم ولی حس میکردم لگنم داره از هم متلاشی میشه
دیگه از شدت دردا فقط التماس خدا رو میکردم بچم زودتر به دنیا بیاد و فقط بزای اینکه ازین دردا راحت بشم بیشتر زور میزدم و حرف های ماما همراهم دقیق اجرا میکردم میگفت بین انقباض ها نفس بکش و موقع انقباض ها تا 10 بشمار و زور بزن و تا وقتی درد داری این کارو ادامه بده
دیگه دقیقه های آخر دردم وحشتناک شده بود که تمام بدنم انگار باهم گرفته بود دکترم که برش زد ی لحظه حس کردم مثل اینکه روحم از بدنم کنده بشه بی حس شدم برای ی دقیقه ی حالتی مثل اینکه ی ماهی لیز بخوره از دستت با سرعت حس کردم لیز خورد بچه اومد بیرون حتی بند نافش هم حس کردم دیگه انگار سبک شدم و ی نفسی کشیدم ولی دردام دوباره شروع شد دکترم داشت بخیه میزد که فکرکنم بی حسی ام داشت کم کم از بین می‌رفت می‌فهمیدم سوزنو فرو میکنه و میکشه که دوم سومی بود که داد زدم دارم درد و سوزش بخیه زدن حس میکنم همین جور که داشتم داد میزدم دارم حس میکنم بیهوشم کردم 😅
مامان رقیه سادات مامان رقیه سادات ۱ ماهگی
قسمت ۸
.۱۱ونیم بیحس شدم همون لحظه که سوزنو زد به کمرم بیحس شدم و اصلا هم سوزنش درد نداشت خوابوندنم رو تخت یه چی زدن جلو صورتم و شروع کردن ۱۱ ونیم که شروع شد ۱۱و ۴۰ دقیقه صدای گریه دخترم اومد و من با ارامش ترین بودم از اون لحظه به بعد و هیچ دردی نداشتم ولی هی از حال میرفتم حین عمل که دکتر بیهوشی میگفت چی زدن به این تو زایشگاه که این هی از حال میره ولی اون لحظات انقدرررر اروم بودم بعد اون همه درد شدید که دلم میخواست بخوابم دکترم گفت بخواب .ولی نمیتونستم اب دهنمو قورت بدم اصلا حس نمیکردم گلومو .۱۲ اومدم ریکاوری بهم پمپ درد و اینا وصل کردن که خیلییییی خوب بود پمپ درد و پیشنهاد میکنم حتما درخواست بدید دردتون رو فوق العاده کم میکنه .دیگه اونجا گفتن باید بتونی پاهاتو تکون بدی تا ببریمت بخش دخترمم فقط تو اتاق عمل چند ثانیه دیدمش .شکمم رو یه بار تو ریکاوری فشار دادن که هیچ حسی نداشتم تا ساعت ۱ونیم دیگه حس پاهام برگشته بود و یکم درد داشتم که هی برام مسکن زد ۱ونیم اومد ببرنم بخش دوباره شکممو فشار داد که یکم درد داشت ولی بهم گفت شکمتو تا میتونی بده تو مثل وقتی میخوای بگی شکم ندارم تا کمتر دردت بیاد که واقعا کار ساز بود .۱ونیم دیگه رفتم بخش وتا حدود ۷ صبح ۳ بار دیگه شکممو فشار دادن که دردش خیلی قابل تحمل بود .پمپ درد و شیاف نمیزاشت درد داشته باشم.
مامان علی🫶🏻🥰 مامان علی🫶🏻🥰 ۳ ماهگی
این پستو برای کسایی میزارم که سز اختیاری رو در اولین زایمان انتخاب میکنن چون امروز یه نفر بهم گفت چرا هیچ کس نگفت سزارین اینقدر بده و سخته بعدش،پنج روزه سزارین شدم سز سومم هست ،واقعا اگه تصمیم به سه تا بچه دارید به هیچ وجه سزارین رو انتخاب نگنید ،من از سز اول بد بی هوشی بودم تا چهار روز شکمم کار نمیداد ،درد بخیه هام با شیاف کنترل میشد ،اما الان بد بی هوشی بشدت بادش زد به به شونه هام دردشدید شونه هام تا چهار روز بود ،شکمم تازه دیروز روز چهارم کار داد بعد داروها و غذاهای مختلف ، ورم پاهام هنوز نخوابیده،درد شدید از داخل تو شکم دارم محل بخیه ها اصلا با زایمان های قبلی فرق داره ،خیلی سنگین بود ،من سز اختیاری نبودم سر بچه اولم نیومد پایین مجبورشدم سز بشم خواستم بگم اگه واقعا بچه زیاد میخوایید سز رو انتخاب نکنید عوارض خیلی زیادی داره که دیر میره،از هم بدتر درد معده و تاثیر داروهای بی هوشی و بی حسی هست و یه شکم زشت افتاده که در هر بار بارداری بیشتر میشه 🥹
مامان TAHA 💕 مامان TAHA 💕 ۴ ماهگی
پارت سوم
دیگه رفتم ریکاوری اونجا هم چون کل انرژیم تخلیه شده بود بدنم از سر و دندون بگیر تا نوک پا می‌لرزید که یه چیزی اومدن زیر پتو برام گذاشتن تا گرمم کنه بعدش هم یه پرستاری اومد یکی رو ماساژ رحمی بده دوباره اون خانومه هم بی حسیش تموم شده بود منم ترسیدم همون جا گفتم تا بی حسم بیا برا منم فشار بده که اومد فشار داد و رفت دیگه کارت نداشت منم تو خواب و بیداری بودم کم کم هم داشت اثر بی حسی کم میشد که اومدن بردنم سمت بخش یه ماساژ دیگه هم دادن که دردش زیاد حس نشد اما اینکه هی از این تخت به اون تخت میکردن بیشتر دردم می‌گرفت پمپ درد هم گرفتم برای دردام که خیلی خوب بود
رفتیم بخش کم کم اثر بی حسی تا 6 و 7 شب تموم شد و من خودم کم کم می‌چرخیدم به سمت راست و چپ یکم درد داشت و سوزش اما دردش به پای درد طبیعی که کشیده بودم نمی‌رسید خلاصه به کوچولوم هم شیر میدادم بعدش هم ساعت 9 شب یکم چیزی خوردم و در آخر گفتم بیان سوند رو بکشن که برم راه برم و سرویس که اومدن سوند رو کشیدن درد نداشت فقط باید خودتو شل بگیری تا راحت تر دربیاد
دیگه در آخر پاشدم راه رفتم سوزشش زیاد نبود اما خب به کمک نیاز داشتم تا چند قدم اول رو برم بعدش دیگه کم کم راه افتادم
الانم که مرخص شدم اومدم خونه امیدوارم شما زایمان راحتی داشته باشین