۶ پاسخ

واقعا درک نمیکنم مردارو
من اسباب کشی داشتم یعنی هم جمع کردم از اون خونه هم اوردم اینجا تو سه روز مرتب کردم کامل. بعد تا میگم خستم شوهرم یجوری نگاه میکنه.‌با بچه کوچیک انتظار داره خسته نشم

مردا شعور ندارن
شوهر من نیم ساعت بچه رو میدم دستش میام تا اذیت شده بردتش خونه باباش
بعد صب تا شب من میگیرمش میگه چرا خسته ای
دلم میخاد با زانو برم تو حلقش

عزیزم رفتو امد با دوست برای هم زن هم مرد لازمه.اما نه اینکه مدام باشه.مثلا ماهی یه بار نصف روز....
کار خوبی کردی.
کمی قاطع باش.
روز تعطیل برای خاتوادست

شما چقد خوبین
من بیچاره رو به سیخ میکشم

کار خوبی کردی
ازین ببعد زید جوابشو نده

خواهر مردا کلا درک ندارن

سوال های مرتبط

مامان رایان مامان رایان ۲ سالگی
گرفتن پستونک
من از عید به رایان طول روز اصلا پستونک نمی‌دادم فقط خوابیدنی و تو ماشین تو جاده که غر نزنه 👶
و خوابیدنی هم که میخورد کلا تو دهنش نبود فقط استارت خوابش بود ک میخواست بخواب بره میخورد بعد پرت میکرد بیرون نصف شب دو سه بار بر می‌داشت بازم یکم میک میزد مینداخت بیرون صبح بیدار شدنی می‌آورد می‌ذاشت رو کابینت می‌گفت تلخ تلخ 🤭😐🥴
گفتم پاییز ترکش میدم چون مسافرت رفتنی تو جاده ب درد میخوره ، تابستون اینور اونور رفتنی 😉
ولی الان تو ی حرکت ک پستونک خواست گفت تو تو ( منظور پستونکشه)
گفتم تو تو رو پیشی برد
گفت عه پیسی
گفتم آره پیشی گفت رایان بزرگ شده تو تو برای نی نی هاست
گفت عه ،تو تو. نی نی
بعد گرفت هاپوشو بغل کرد خوابید 😄🥲🥲
الهی بچم اولین شکست عشقیشو خورد
حالا اگه تا صبح بخوابه ادامه میدم تا ترک کنه 😢😢
ولی من خودم عاشق پستونک خوردن بچه هام خیلی بامزه میشن ،
من اصلا پشیمون نیستم که چرا پستونک ندادم بازم برگردم اول بازم پستونک میدم خیلی کمک بود تو راحت خوابیدن ، آروم شدن ، ترک شیر شب ....
بچه ام بدون پستونک خوابید الهی فدات شم چقدر مظلومی اخه
هیچ اعتراضی نکرد 🥲🥲🥲🥲
مامان 🍒حلما🍒 مامان 🍒حلما🍒 ۲ سالگی
سلام سلام🤗

من اومدم با تجربه ی از شیر گرفتن حلما🤭
اول گفتم خیلی گذشته و نگم ولی باز گفتم شاید به درد کسی بخوره☺️

پروسه ی از شیر گرفتن حلما خیلی طولانی بود چون خودم طولش دادم وگرنه حلما واقعا خیلی خوب همکاری کرد
من از بهمن شروع کردم وعده های حلما رو قطع کردم
اولین کاری که کردم نگاه کردم ببینم حلما چند وعده در روز شیر میخوره
دختره من ۵ وعده در روز شیر میخورد من برای شروع اول یکی از وعده های صبحشو قطع کردم
《داخل پرانتز بگم من شیر شب حلما رو از ۶ ماهگی قطع کردم》
بعد ۳ روزیکی از وعده های عصر و قطع کردم یه هفته وقت دادم تا عادت کنه دوباره ۱ وعده ی دیگه به همون روش قطع کردم حلما برای شیر تو تایمی که وعده هاشو قطع میکردم بهونه نمیگرفت پس چیزه خاصی نمیدادم فقط باهاش بازی میکردم و بیرون میرفتیم.
من قبل خواب ظهر و شب به حلما شیر میدادم یعنی عادت داشت با سینه بخوابه،من از اسفند پروسه قطع شیر و عقب انداختم دیدم دخترم همکاری میکنه پس گفتم گناه داره انقد زود بگیرم و گفتم اون دو وعده بمونه،دیگه دنبالش نبودم تا اردیبهشت
اول وعده قبل خواب ظهر و قطع کردم برای خوابوندنش توی تاب ریلکسیش میزاشتمش که بخوابه اینجا هم اذیت نشدم نه من نه حلما یه هفته تایم دادم که به این حالت عادت کنه نمیگم اصلا یادش نمیومد چون موقع خواب شیر میخورد میومد شیر میخواست و منم میخوابوندمش تو تابش چیزی نمیگفت تنها امیدش به شب قبله خوابش بود😂،واسه شبم تو همون تاب میخوابوندمش میخوابیدا ولی چند شبی دنبال شیر بود که باهاش صحبت کردم و قانع شد که شیری دیگه درکار نیست و تمام نه خودم اذیت شدم که شیر تو سینم جمع شه و درد بکشم نه حلما اذیت شد
سوالیم هست در خدمتم💛
مامان جوجو خوشگله مامان جوجو خوشگله ۲ سالگی
ادامه تاپیک قبل ....فوق العاده زن صفت هست وادعا بلدیش میشه توهمه جی تربیت بچه وفلان ...دیروز ۳ساعت بچه رو نگه داشته بود توحیاط بیمارستان نکرده بود به بچه ابمیوه بخره ساکت بشه خوراکی برده بودم براش ولی ابمیوه نیگرفتی تا۱ساعت واسه خودش بود بچه ادیت نداشت اومدم میگم جرا نگرفتی عادت میکرد پررو میشد خسیس نیستها ولی ادعا تربیت میشه زن صفته نثل باباش ...منم گفتم چطور به داداشت که مرد گنده بیمارستان بود یه پلاستیک پر خوراکی خریدی بچه خودت و یه ابمیوه نخریدی کارم تموم شد اومدم حیاط بیمارستان کارتشو گرفتم یه ملاستیک خوراکی به بجه هریدم گفتم حالابریم .... یه نمونه از زن صفتیش داداش بچه دوم میخاست بیاره توراهی داشتن بعد هر عروسکی چیزی برای اوراهی میخریدن شوهرمن میگفت به داداششم یه جیزی بخرین اون بچه اس حسودیش نشه حالا داداشش ۱۳سالش بود انقد اینو به اینو اون گفت که یه بار برادرشوهرکوچیکم یه عروسک کوچیک خریده بود برای توراهی شوهرمن گفت چرابه داداشش نخریدی گفت مگه باید همیشه برای اونم خرید ..همین شد یکی نیست بگه به توچه فضولی توجیکاره ای