شاغل بودن چقدرررر بده چقد دلم گرفته دیشب پسرم سرما خورده چون ی هفتس برگشتم سرکار مجبور شدم مریض بذارمش مهد و بیام سرکار😭😭😭😭😭

منم انصراف دادم چون دیگه این روزها تکرار نمیشه خودم کنارش باشم بهتره با اینکه نرم سرکار برام سخت میشه ولی بچم از هرچیزی برام مهمتره

منکه دیگه نمیرم ...با اینکه پیمانی بودم
بوسیدم گذاشتم کنار

کارمند دفتر اسناد

منم هر روزبا عذاب وجدان میزارمش پیش مادر شوهرم و میرم سرکار
خیلیی سخته

واییی ک منم بایذ ماه بعد برم سرکار😭بدبختی اینه ک ب هیچ وجه شیرخشک نمیخوره حتی شیشرم نمیگیره موندم چ خاکی بریزم ب سرن

منكه دوهفتس انصراف دادم و نميرم سركار