تجربم از زایمان طبیعی:😁
یکشنبه رفتم مراقبت و ان اس تی هم دادم بهم گفتن اینا درد زایمان هست و برو بیمارستان
از اونجایی که ما شهرستان هستیم و باید میومدم یزد عکس ان اس تیمو برای دکترم فرستادم اونم گفت بیا ولی من خیلی درد زیادی نداشتم دیگه اومدیم و مستقیم رفتیم بیمارستان گفتن دهانه رحمت هنوز کامل بسته هست و بستری نمی‌کنیم برای ۲۸ هفته پیش دکترم نوبت داشتم رفتم اونجا و گفتیم سختمونه که بخواییم دوباره برگردیم دیگه همینجا میمونیم اونم معاینه تحریکی کرد گفت ۲ سانت باز شدی و من صبح شیفت هستم بیمارستان بیا اگه شد بستریت میکنیم
دیگه من تا آخر شب یکم پیاده روی کردم و ورزش انجام دادم
صبح رفتیم معاینه کردن گفتن هنوز همون ۲ سانته نمی‌تونیم بستری کنیم برو ورزش کن راه برو پله بالا پایین کن عصر بیا ببینیم شرایطت چجوریه
عصر رفتم گفت ۴ سانت شده بستری میشی
بستری کردن ولی خدا خیرشون بده گفتن میزاریم تا خودت دردات شدید بشه من داشتم ولی زود ول می کرد
دوشنبه عصر بستری شدم فقط ضربان قلب و فشار و اینا می گرفتن و هر سه تا چهار ساعت یکبار هم ان اس تی وصل می کردن و بعدش معاینه می کردم هر سری یک سانت بیشتر شده بود منم فقط تو اتاقم راه می رفتم و ورزش می کردم
ظهر سه شنبه ۸ سانت باز شده بودم ولی سر بچه فیکس نبود
ساعت ۳ بعد ظهر گفتن دیگه کم کم وقتشه کیسه آبم باز کردن تا ساعت ۶ونیم دردام خیلی شدید بودن و اونموقع دیگه سر بچه هم فیکس شده بود خداروشکر اومدن بالای سرم کمک کردن نزدیک ۹ بود که سر بچه اومده بود پایین رفتم اتاق زایمان و ۹و ۳ دقیقه شبم دنیا اومد 🥹
حدودا ساعت ۱۱ هم رفتم تو بخش و امروز ظهر هم مرخص شدیم

۱۱ پاسخ

اولش دردلت چطوری بود . و چند هفته آن اس تی دادی.
و چند هفته چند روز زایمان کردی

قدمش پر خیر و برکت عزیزم

قدمش پرازخیروپرکت ان شاءالله عزیز

عزیزم مبارک خوش قدم باشه
ان اس تی که ازت میگرفتن ان اس تی بچه خوب بود

ای ننه مبارکه خوش قدم باشه

راستی اپیدورال هم زدی

مرسی ک تجربتو بهمون گفتی😘قبلا هم ورزش میکردی یا نه ؟

به سلامتی عزیزم، قدمشون پر خیر وبرکت

مبارکه عزیزم 🩷😍کدوم بیمارستان زایمان کردی ؟ دکترت کی بود ؟!

به سلامتی عزیزم. خوش نام و خوش قدم باشه

به سلامتی عزیزم ، مبارکت باشه خیرشو ببینی❤️🫀

سوال های مرتبط

مامان مهیار🤎🐻 مامان مهیار🤎🐻 ۴ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت 1
سلام بعد از 4 شب بی خوابی
خب من کلا ده روزی بود ورزش رو شروع کرده بودم اما کم روزی نیم ساعت پیاده روی فقط
این دو سه شب آخر دیگ کردم روزی دو ساعت پیاده روی 100تا اسکات و حموم آب گرم
و شیاف گل مغربی شب آخر دوتا گذاشتم و بعدشم رابطه بدون جلوگیری داشتیم بعد از رابطه دردام شروع شد ساعت 1 شب بود گرفت تا ساعت 6 دیدم ول نکرد و چون تجربه نداشتم کسیم پیشم نبود با همون درد رفتم بیمارستان که معاینه کرد گفت یه سانت نیمی برو بعدظهر بیا بعد ظهر رفتم همون بود ولی چون ظربان بچه نا منظم بود گفت ختم بارداری که چون مهیار تو سونوش‌ اکوژن قلب نشون داد و اون بیمارستان متخصص اطفال نداشت باید میرفتم یه شهر دیگ(شیروان) رفتیم اونجا گف دو سانتی ضربان بچه هم خوب شده و ما زیر سه سانت بستری نمی‌کنیم دیگ گف برو پیاده روی کن دور بیمارستان سه سانت بشی بستری کنیم من درد داشتم ولی هر سه چهار دقیقه می‌گرفت ول میکرد
رفتم قدم زدم ساعت ۱۲ شب رفتم ولی بازم دو سانت بودم
مامان آیلین🩷 مامان آیلین🩷 ۳ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
من از روز اول ک باردار شدم میگفتم باید طبیعی زایمان کنم و همونطور بود ک بچم سفالیک بود و لگنمم برای زایمان طبیعی خوب بود روز جمعه با درد از خواب بیدار شدم فهمیدم دردام مث دردای قبلا نیست زیر شکمم درد داشتم بیدار شدم رفتم دوش گرفتم وقتی از حموم اومدم بیرون ترشح خونی ازم اومد مطمئن شدم دیگه باید برم بیمارستان ساعت ۳بعدازظهر بود ک رفتم بیمارستان وقتی معاینه داخلی کردن گفتن دردت درد زایمان ولی فعلا دو سانت رحمت بازه برو بگرد راه برو دو ساعت دیگه بیا منم رفتم بعد دو ساعت ک اومدم هنوز دو سانت بودم و دردام شدیدتر میشدن فاصله بین دردام هم کم تر میشد ولی هربار معاینه میشدم فقط دو سانت بودم اخرش دیگه به گریه افتادم من درد شدید داشتم ولی اینا میگفتن ما با این دردا بستری نمی‌کنیم حداقل باید ۴یا۵سانت رحمت باز بشه ک بستریت کنیم خلاصه ساعت ۱۱ شب بود ک با درد زیاد رفتم واسه معاینه گفت تازه رحمت ۳ سانت باز شده گفت برو بگردم رفتم دو ساعت دیگه گشتم وقتی اومدم هنوزم سه سانت بود با درد های شدیدتر بلاخره ساعت ۳شب یکی از ماماها گفت من معاینه تحریکی میکنم تا ۳ سانتت حداقل یشه ۴سانت ک بستری بشی بعد معاینه تحریکی شدم ۴ سانت کیسه آبمم پاره کرد و لباس تنم کردم رفتم تو یکی از اتاق های زایمان از ساعت ۴تا ۶ صبح همون ۴سانت بودم بعد ساعت ۶با معاینه های تحریکی شدم ۷سانت دیگه از درد زیاد به هیچ جا بند نبودم اینقد حالم بد بود ن میتونستم بشینم ن پاشم ن دراز بکشم فقط همه جا رو چنگ مینداختم
مامان زهرا مامان زهرا ۱ ماهگی
ادامهه پارت ۳
ماهم نگران بابت ۲۴ نشتی و جون بچه رفتیم امام رضا و اونجا معاینه و ان اس تی گرفتن گفتن کیسه ابت پارست و باید زایمان کنی و منم هیچ دردی نداشتم😢
خلاصه ساعت ۳ شب بستری شدم و به منو مامانم یه اتاق دادن واقعا رسیدگیشون خوب بود دیگه ان اس تی و سرم گرفتم تا ۷ صبح اومدن معاینه گفتن دو سانتی و سرم فشار زدنو درد من یواش یواش شروع شد منم گفتم بیام پایین ورزش ولی گفتن باید ۴ سانت بشی
و درد من بیشتر میشد هر یه ساعت میومدن معاینه و من ساعت اول نزدیک شده بودم و دردم واقعا دیگه زیاد داشت میشد ۹و نیم شدم ۴ سانت و اجازه دادن بیام‌پایین و بهم‌ورزش دادن و منم تا میتونستم انجام‌میدادم ولی همش بالا میاوردم هرچی میخوردم بالا میاوردم و بی حال شده بودم ده نیم بود که واقعا دیگه دردام تحملش سخت بود و احساس دستشویی داشتم معاینه کردن و من ۷ و۸ سانت بودم و من دیگه نمیتونستم سر پا وایسم
ماما منم مامانم شده بود ماساژ میداد خدایی ماساژو ورزش خیلی خوب بود
و من‌دیگه سر پا نمیتونستم رو تخت دراز کشیدم و زور و تحمل و فشار و درد..ادامه
مامان جان جان مامان جان جان ۳ ماهگی
من واقعا دارم از درد زایمان طبیعی میترسم ،من از دیروز صبح انقباض داشتم از هر ۱۲ دقیقه ساعت ۲ نصفه شب به ۵ دقیقه رسید و رفتم بیمارستان و معاینه شدم و گفت هنوز همون یک سانتی و خیلی کم رشد کرده درحدی که نمیشه بهش گفت دو سانت ولی بیشتر از یک سانته ، ازم ان اس تی گرفتن اولی خوب نبود گفت برو پایین محوطه راه برو پله بالا پایین کن صبحانه بخور دوباره بیا ان اس تی بگیرم ازت رفتم اینکاررو کردم و دوباره رفتم ان اس تی گرفتم ولی بازم خوب نبود بهم دستور بستری دادن تا تحت مراقبت باشم ، دوباره برای آخرین بار ازم ان اس تی گرفتن خوب بود دکترا که جمع شدن دیدن نتایجو از بستری کردنم پشیمون شدن و گفتن لازم نیست بستری شی یه سونو بیوفیزیکال می‌نویسیم اگر خوب بود میتونی بری فقط یک روز درمیون بیا ان اس تی بده و من تو کل این مدت انقباض داشتم و درد میکشیدم اما چیزی که داخل ان اس تی ثبت میشد یه درد معمولی بود نه درد زیاد ،خلاصه من ساعت۱ ظهر بعد اینکه سونو شدم و خوب بود اومدم خونه ولی دردام بدتر شده یعنی وقتی میگیره شدت و تایمش از دیروز بیشتر شده ولی هیچ کدوم از اینا درد زایمان نیست خیلی کلافه شدم از نظر روحی و جسمی خستم هر روزم سر ان اس تی بهم استرس میدن دلم میخواد دنیا بیاد و بغل بگیرمش ...
کسی مثل من بوده چیکار کنم دردای واقعی بیاد سراغم
من پیاده روی دارم ورزش رو توپ و ورزشای لگنی دارم و...
مامان مهراد مامان مهراد روزهای ابتدایی تولد
سلام اومدم تجربه خودمو از زایمان طبیعی براتون تعریف کنم

دقیقا شنبه گذشته من تو 38 هفته و 3 روز معاینه شدم اونجا گفت ک یک سانت دهانه رحمت بازه ولی سر بچه هنوز کامل نیومده تو لگن که بچسبه به دهانه رحم که فشار بیاره دهانه رحمت بیشتر باز بشه فقط برو پیاده روی و ورزش کن سرش بیاد پایین دیگه از همون شنبه تا 3 شنبه هرروز ورزش و دوساعت پیاده روی بدون وقفه داشتم دوباره 3 شنبه رفتم معاینه شدم گفت 2 سانت شده دهانه رحمت ولی تحریکش کردم ک بیشتر بشه اومدم خونه همچنان پیاده روی و ورزش فرداش ظهر رفتم حموم که زیر دوش آب گرم اسکات بزنم دیدم خیلی حالت تهوع دارم پ سرگیجه شدید اومدم بیرون مامانم گفت رنگ و رخت یه جوری شده معلومه وقت زایمانته دیگه رفتیم بیمارستان امام رضا ساعت 4 بود معاینه شدم گفت دوسانت و نیمی ولی سر بچه هنوز بالاست برو پیاده روی کن ساعت 8 دوباره بیا منم ک دیگه خسته از پیاده روی و ورزش همه پاهام زخم بود و تاول زده بود تو این چند روز ک پیاده روی میکردم
مامان آیهان کوچولو مامان آیهان کوچولو ۴ ماهگی
تجربه زایمان
من ۱۶ ام رفتم دکتر بهم گفت ۲ سانت بازی برو پله بالا پایین کن رفتم ساختمان پزشکان ۱۰ طبقه رو بالا پایین کردم اومدم ولی دردی نداشتم مامانم گفت نرو اذیتت میکنن منم خلاصه نرفتم اومدم پیاده روی کردم و ورزشهای لگنی کردم ۱۷ ام هم رفتم ورزش لگنی خصوصی انجام دادم شب دردام شروع شد کمر درد داشتم منتظر موندم تا صبح رفتم ساعت ۶ بیمارستان معاینه شدم ۵ سانت بودم بستری شدم تا ماما همراهم اومد ساعت ۸ بود هنوز ۵ سانت بودم ورزشارو شروع کردم کیسه آب و زدن ساعت ۱۰ دوباره ۵ سانت بودم دیگه تا امید شده بودم کامل که یهو بالا اوردم حس دفع پیدا کردم دردام زیاد شد اومد معاینه کردن ۸ سانت بودم آماده شدن برا زایمان ساعت ۱۱ و نیم با دردای زیاد زایمان کردم تا ۲ ریکاوری موندم بعد اومدم تو بخش ۶ تا بخیه بیرون خوردم داخلی هارو نمی‌دونم خلاصه خیلی سخت بود ولی گذشت
حتما حتما ماما همراه بگیرین خیلی خوبه خیلی
من ماسک بی دردی گرفتم اصلا تاثیری روم نداشت استفاده نکردم