۲۱ پاسخ

خب حتما از اول اینجوری میگن ک بقیه هم بگن و عادت بشه بزاشون چون پدر و مادر هر جوری اسم بچه رو صدا بزنن بقیم صدا میزنن مثلاا من خودم از همون اول ب پسرم‌میگم اقا سبحان الانم ۱۸ سالشه بقیم تا الان گفتن اقا سبحان و اینکه الان ب طور خودجوش ب شاهانم همه میگن اقا شاهان دیگه ولی شمام اگه همون اول مثلا گفته بودیدی سید مهبد یا اقا مهبدم بقیم همینجوری صدا میزدن ولی خب با این چیزا خودتو ناراحت نکن مهم سلامتی بچه هاست ایشالله همهه بچه هاا سالم‌باشن

دختر عمم داشت از زایمانش میگفت .دم به دقیقه میگفت اره آقا محمد معین ساعت فلان اومد .آقا محمد معین ساعت فلان رید .آقا محمد معین ساعت ۶مرخص شد
صصصصددددبار گفتا

چوصی چوصی چوصی

یه مشت اسکلن اینا

‌عقده ایه ماهم داریم از این مدل چرتا

منم عین تو از این رفتار خیلییییی چندشم میشه و اون بچه از چشمم میفته.
تو یه گهواره هم یه مامان همش یه پسنودی اضافه میکنه به اسم بچش من بدم میاد و حس چندشی بهم دست میده😒

آره واقعا بعضی ها ندید بدیدند وعقده ای

الان اینجوری صداش میکنه که بقیه هم عادت کنن بگن اقا محمد معین

جاری منم همینجوریه پسرشو آقا سامیار صدا میزنه بچه های بقیه رو اسم خالی
به دختر من میگه دلی منم به پسرش گفتم سامی
جالب اینجاس قبل اینکه به دنیا بیاد میگفت من خوشم‌نمیاد بچمو سامی صدا بزنه کسی

🤣🤣🤣🤣🤣🤣

وای زهرا ما هم ی فامیل داریم زن پسر دایی ام
۳ تا پسر داره میگه آقا سید محمد صالح و...یعنی خیلی مضحک

اونارو ولشون کن گم حرصشونا نخور....ولی خودت گل پسرتو با جون صدا کن همیشه بگو مهبد جون یا جان.....الان پسر من به همه میگه جونم....بابا جون...خاله جونم...عموجونم...و همه رو جون میگه بقیه ام ذوقشو میکنن بعضی وقتا میگن آراد جون بعضی وقتام هیچی🤣من خوشم میاد پسرم مثل خودم همه رو با جون و احترام صدا میکینه

من بعضی موقع ها آقا سامیار صداش میزنم تو خونه تو مهمونی ها هم تا بقیه قشنگ صداش کنن

زیاد فکر بقیه نباش

بگو مهبد جان

فکر کن بگن آروغ آقا محمد معین رو گرفتی ؟؟؟😂😂🥴🥴

واای🤣🤣😂

اشکال نداره ذوق داره بزار بگه ولی خیلی سخته اسم دو اسمه رو اقا هم اضافه کنی ۳ ساعت میکشه تا اسم رو بگی

فک کردم اقا محمد معین 40 سالشه

وای 😂😂😂

بیخیال حرص نخور

سوال های مرتبط

مامان 🥯 گل دخترم 🥯 مامان 🥯 گل دخترم 🥯 ۲ سالگی
مادر شوهرم فک کنم مریضه . براتون تعریف کنم اون روز پاشد اومد بالا دخترم خ جیغ میزد صداش رفته بود پایین ‌ اول ک هی میگفت حوصلش سر رفته بچه منم گفتم پارک بردمش بازیشو کرده توی تراسم بردمش آب بازیشو کرده الانم گشنشه و خوابش میاد باز میگفت وای ای حوصلش سر رفته😊دلم میخواست بزنم تو دهنش.
بعد سریع یه چیز داشتم درست میکردم بدم بخوره دخترم دراومده اینجوری میکنه برنجم بهش،میدی بخوره 🙄 قیافه من 😕 گفتم آره هرروز ظهر و هر شب برنج میخوره عصرانه نمیشه برنج داد دیگ شام نمیخوره .
بعد رفتم دخترمو گزاشتم رو زمین دراز بکشه چرت بزنه نق میزد دراومده میگه وای کاش پستونک می‌خورد 🫥🫥🫥🫥🫥🫥🫥 میگم تو این سن مگ احمقم ب بچه پستونک بدم میگ دختر فلانی هنوز داره پستونک میخوره😳 گفتم اون نتونسته از بچش پستونکو بگیره ک هنوز بچش داره میخوره ((( اون بچه دوماه از دختر منم بزرگتره یعنی تقریبا دوساله هست))) .
خلاصه دخترم بیهوش شد خوابش برد . اونم پاشد رفت پایین .

امشب پدر شوهرم اومد دنبال دخترم پسر برادرشوهرمم باهاش بود از دختر من بزرگتره ۳سالو خورده ایشه . بردش پایین رفتم پشت پنجره اتاق ک گوش بدم ببینم چی میگن دیدم مادر شوهرم داره ب جاریم میگ ای بچش از دست ما هیچی نمیخوره فقط مامانش باید بهش غذا بده وااای ماشالووو شاهان ( پسر برادرشوهرم) همسن ای بود ماهرچی میدادیمش میخورد🫥🫥
خب زنیکه عوضی پفیوز دختر من غذاشو سره موقع من بهش میدم عوضیکه تعریف کنی بگی بچش همیشه سیره هیچوقت گشنه نیس با یه لحن بد داری بیانش میکنی. یعنی متنفررررم از این اخلاقای مسخرش ک بچه هارو باهم مقایسه میکنه .‌




دلم میخواد یه تفنگ داشتم خلاصش میکردم 😊😊😊