حالم خوب نیست ولی اومدم ی چیزی براتون تعریف کنم
چند وقته اوضاع روده و معده ام خیلی ب هم ریخته و نگرانم کرده
بعد کلی مقابله صبح رفته بودم ازمایش بدم
در ازمایشگاه تو ماشین با بچه نشسته بودم تا شوهرم بره پذیرشو از آزمایشگاه بگیره و بیاد تا برم ازمایش بدم
بچه هی بی قراری کرد منم نشوندمش رو صندلی کنارم، جای باباش
ی پیرزن و پیرمرد اصیا اصفهانی یهو از تو ازمایشگاه با پسرشون اومدن بیرون
دیگه بقیشو نفهمیدم چی شد ب خود ک اومدم غرق تو افکار خودم بودم، شیشه کنار نیکی هم پایین بود دیدم پسره چسبیده ب شیشه ماشین داره ادا در میاره برا نیکی
نیکی هم ی جوری نشسته بود ک از رو ب روی ماشین ک داخلو نگا میگردی خ واضح نبود چی تو ماشینه
یهو مرده ب پسرش گف سِگِس تو ماشین
یهو چشام ۴ تا شد
نفهمیدم پسره چی جواب داد
پسره رد شد رفت
پیرمرده اومد سرشو تا گردن کرد تو ماشین ک ببینه سگه تو ماشین یا چی
منم پوکر فیس شده بودم
نیکیو دید
سرشو در اورد بعد پیرزنه اومد سرشو کرد تو ماشینمون ببینه سگه یا چی ک پسره اش ایستاده بود براش ادا در میاورد
یهو ی هین کشید و بعد پیرمرده جلو تر بهش گف زن بیااا
نیکی و منم هاج و واج مونده بودیم
بعد ک برا مامانم تعریف کردم انقد خندید گفت وقتی بت میگم نیکی توله سگه ناراحت میشی🤣🤣
میگم نگا مردم چ رویی دارن

۳ پاسخ

وای چه بی ادب😐
بخدا استرس گرفتم
گفتم نکنه خدایی نکرده میخواستن بچه را بدزدن. تا رسیدم به آخرش🤦‍♀️

رو ک رو نیست

مراقب باش چون همینطوری عرق فکر میشی دور از جون بچه اتو میدزدن

سوال های مرتبط

مامان برفی جون ❄️ مامان برفی جون ❄️ ۱ سالگی
سلام خانوما از تجربه خودم میخوام نمیخوام کسی رو قضاوت کنم یا نصیحت کنم فقط می‌خوام بگم خانومای ک بچه نمی‌خواهید جلو گیری مطمئن داشته باشید من بچه دومم رو نمی‌خواستم ناخواسته باردار شدم خیلی‌ نگران بودم بفک سقط کردنش بودم فقط دو لیوان زعفران خوردم. بعد بی خیال سقطش شدم گفتم خدا داده. نگه میدارم بی ازاو یه دختر دارم اینم پسره. دیگ کافیه بعدش جلو گیری آمپول میزنم. تا اینک بچه ام نزدیک 4 ماه خود ب خود سقط شد خیلی ناراحت شدم چون وابسته اش شده بودم. خب گذشت تا این ک دخترکوچکمو باردار شدم خداراشکر الحمدالله با کلی حال بدیو فشار پایین ب دنیا اومد. الان دخترم 14 ماهشه شکر خدا. باز دوباره با اینک قرص می‌خوردم البته قرص جلوگیری رو ب وقتش نمی‌خوردم باردار شدم. و باز گفتم ناخواسته شده و ناشکری کردم. خداوند متعال منو ببخشه. تا اینک با تمومی مشکل ک بچه کوچک و مدرسه ای داشتم بلزمکنار اومدم و میخواستم گفتم پسره دیگ این دنیا اومد نمیخوام بچه دیگ گفتم دختر پسرمو دارم تا اینک بدون دلیل خود ب خود سقط شد و منو خیلی داغون کرد الان فک میکنم فقط بخاطر ناشکری بوده این همه مشکل پیش اومد متاسفانه 😟