سلام مامان های عزیز
اومدم با یه تجربه دیگه اینارو اینجا مینویسم تا اگه خدایی نکرده این اتفاق افتاده براتون استرسی نشید
من ۲۵هفته رفتم سونو داپلر چون تو بارداری قبلیم سابقه محدودیت رشد داشت بچم دکتر زودتر فرستاد،مارفتیم سونو همش فکرم درگیر این بود که خدایا اینم مثل قبلی نباشه و وزنش خوب باشه تا اینکه دکتر سونو گفت بچه همه چیزش خوبه ولی خودت..من باوجود سرکلاژ فانلینگ شده بودم اونم یک سانت و نیم گفت خانم خیلی دهانه رحمت شل مواظب باش این همه راهو اومدی زحماتت به باد نره من واقعا جا خوردم آخه من چندروز قبل سونو ساده شده بودم طول سرویکس خوب بود دهانه رحم بسته چجوری میشه تو چهاروز باز شده باشه خلاصه سرتونو درد نیارم کلی ترسیدم و گریه کردم چون دکترم نبود رفتم بیمارستانی که برا زایمان میره رفتم اونجا و من۶روز بستری شدم و سولفات گرفتم و آمپول ریه هارا زدم خلاصه دکتر اومد و برام پساری هم گذاشت و با رضایت شخصی خودم مرخص شدم ازنظر دکتر من باید حالا حالا میموندم بیمارستان ولی من قبول نکردم و دکتر گفت باید استراحت مطلق مطلق باشی تا بتونی به آخرش برسی فقط فقط برا سرویس بلند میشدم و غذاخوردنم هم نیمه نشسته بودم مابعد یه ماه طبق دستور پزشک راه افتادیم رفتیم سونو درکمال ناباوری فانلینگ برطرف شده بود ولی طول سرویکسم کم بود رفتیم به دکتر نشون دادیم گفت خوبه ولی همچنان به استراحت خود ادامه بده و خدا کمک کرده من تا اینجارا به خیر و سلامتی سپری کردم تا بقیشم خدا بزرگه اینو گفتم که بدونید تا خدت نخواد یه برگ از درخت نمیفته
اینم بگم تو بیمارستان منو ترسوندن و گفتن احتمال داره زود زایمان کنی ولی تاحالا که خوب بوده انشالله خدا کمک کنه تاآخرش برم

۵ پاسخ

دکتر موحدی بی وجدانه

الهي شكر عزيزممم براي منم دعاااا كن به سلامتي بگذرونم وبياد بغلم وديگه اتفاق تلخي برام نيفتهه🩷

عزیزم شما هم آمپول برای لخته نشدن خون میزنین چون استراحت مطلق هستین

خداروشکر🥰 منم تا ۲۵ هفته جفتم پایین بود و سرراهی بودشیاف میزاشتم و استراحت بودم با این وضع هم طول سرویکسم کم شده بود. ولی خداروشکر الان رفته بالا ۳۵ مونده خدا خودش کمکمون میکنه🥰😍

عزیزم...ان شاءالله بسلامتی فارغ شی

سوال های مرتبط

مامان دلانا❤️ مامان دلانا❤️ ۴ ماهگی
و بالاخره رسیدیم به ۳۶ هفتگی...خدافظ استراحت مطلق، شیاف،خونه نشینی،استرس،افسردگی....خدایاشکرت شکرت شکرت😍😍😍
میخوام از تجربه کم بودن طول سرویکسم بگم واستون:
تا پنج ماهگی همه چی خوب بود من خیلی عادی زندگی خودمو داشتم همه فعالیتی میکردم خونه تکونی خرید سیسمونی پله رابطه همه چی...دیگه تو ۲۵ هفته بودم که کم کم کمردرد و دردای واژن اومد سراغم رفتم سونو گفت طول سرویکس شده ۲۷...خلاصه از ۲۵ هفتگی زندگی من تغییر کرد شد همش و همش استراحت مطلق خیییلی بهم سخت گذشت هر روزش اندازه هزار روز واسم میگذشت هر روز کم میاوردم گریه میکردم افسرده شده بودم از خونه نشینی تموم بدنم درد میکرد از بس خوابیده بودم همش پشیمون بودم از بارداری ولی خب چاره ای جز تحمل نداشتم خدا کمکم کرد و با استراحت و شیاف رسیدم به هفته امن ولی از من به شما نصیحت توروخدا از اولش رعایت کنید که مثل من نشید استراحت مطلق و خونه نشینی خیلی طاقت فرساست من که خیلی سختی کشیدم تا رسیدم به اینجا🥲🥲🥲