چرا من میترسم بچمو تنهایی بزرگ کنم..
میترسم شبا شیر گیر کنه گلوش یا تو خواب استفراغ کنه خفه شه من خواب بمونم
الان ۲۵ روزه مادرشوهرم میاد پیشم میترسم از بچه بزرگ کردن

سلام عزیزم چطوری
شما تو شیر دهی دکتر اجازه داد که آسنترا مصرف کنی ؟

باید عادت کنی یه مدت بگذره برات بچه داری عادی میشه

من تو شهر غریبه م نمیدونم مادرم چند روز بتونه بمونه

منم همینطور

منم همینجوری ام
الان ۴۰ روزه یه وقتایی میام خونه خودمون اما خیلی اذیت میشم
خدایی مامانم که هست خیلی راحتترم
مامانا نعمتن

زیاد درگیر باشی خوب نیست ها بیخیال باشه خدا خودش داده مواظبش هم هست توام باید مراقب باشی نمیگم نباش سعی کن به پهلو ها بخوابونیش شبا یا خودت یا شوهرت بیدار ک شدین یه نگاه بندازید بهش به شوهرتم بسپار اگه شب بیدار شد خواب بود نگاش کنه سخت نگیر بابا چشم به هم بزنی بزرگ شده

عزیزم تا دو سه ماه سرشو شبا برای اینکه خیالت راحت باشه طاق باز نخوابون فقط به پهلو بخوابون
ولی تو روزا اگه آروغش رو خوب گرفتی اونموقع طاق باز بخوابون اینجوری خفه نمیشه چیزی گیر کنه میریزه بیرون از کنار دهنش

منم همین بودم تا وقتی مامانم بود خیلی میترسیدم ولی وقتی مامانم رفت و سعی کردم مادری کنم خوب شدم

عزیزم چندبار باهاش تنها باشی و کاراشو کنی ترست میریزه . نترس سعی کن مادرشوهرت وقتی هست نم نم خودت کاراشو کن ، عادت میکنی

منم‌هم