خانوما بچه های من از بچگی خیلی وابسته باباشون بودن از همون اول وقتی باباشونو میدین گریه میکردن یکسره می‌چسبیدن بهش و گریه میکردن چند روز پیش رفتیم مسافرت به خاطر همین وابستگیه ولی به جای اینکه بهتر بشه خیلی بدتر شد اونجا یکسره چسبیدن به همسرم و جیغ زدن بغل هیشکی هم نمی‌رفتن حتی منو میزدن که نیاز سمتمون نمیدونم کجای کارمون اشتباه بوده بچه ها انقدر اضطراب جدایشون شدید شده به نظرتون چیکار کنم برم پیش مشاور؟ اگه مشاور خوب تو کرجم می‌شناسید معرفی کنید واقعا این وابستگی خیلی داره اذیتمون میکنه طوری شده دوست ندارم همسرم بیاد خونه چون به محض دیدنش فقط بهونه میکنن و گریه میکنن

دقیقا بچه های منم اینجوری آن خیلی اعصابم خورده دهن من آسفالت شده خودشونوکشتن براباباشون

برعکس کاش دختر منم اینجور بود😂😭

چ جالب.بچه های من اصلا بابایی نیستن.
شوهرت زیاد باهاشون بازی میکته؟؟؟

طبیعیه گلم..شاهان هم اینجوره باباش شغل ازاده روزااصلاخونه نیست شبا ک هست همش!چسبیده ب باباش منو انگارنمیبینه اصلا صدام نمیکنه همش میگه بابا اب بابا ممه..بعضی شبا ک باباش خونه نیست برای باری واسه مغازه یاکاری چیزی میره جایی اون شب بهونه گیرمیشه..ولی فکزکنم یه دوره ای باشه و ازسرشون بیفته

طبیعیه وقتی بچه جای جدید میره و آدمای جدید می بینه اضطرابش بیشتر میشه و به بودن در کنار شما نیاز بیشتری داره .
ربطی به تربیت شما نداره یه چیز کاملا طبیعی توی سرشت بچه هاس

عزیزم پسر منم از اول همین بود خیلی به همسرم وابسته هستش جالب اونجاس که بیشتر وقتها پیش خودمه و شاید در روز چند ساعتی باباش رو ببینه همسرم مغازه داره و بیشتر سر کاره ولی هامین خیلی بهش وابسته شده طوری که جرات نداریم بریم بیرون تو ماشین وقتی شوهرم رانندگی میکنه میگه باید منو بغل بگیری چون نمیشه موقع رانندگی همسرم بغلش کنه تا بر گردیم خونه یکسره گریه میکنه دیگه من دوست ندارم با شوهرم بیرون برم واقعا کلافمون میکنه

دختر منم خیلی وابسته پدرش
شبایی ک خونه نیست تا صبح بیداره نمی‌خوابه گریه میکنع چیزی نمیخوره
صبح ک چشمش باز می‌کنه اول باباشو صدا میزنع اگر نباشه جیغ می‌کشه گریه می‌کنه