۱۳ پاسخ

درد زایمان طبیعی خیلی افتضاحه ولی خوبیش اینه یع روزه تموم میشه میره و درد بخیه ای که میزنن اونقد نیس ولی باز هم بدن با بدن فرق میکنه

سزارین خیییلی خوبه، گردن درد بدی گرفتم من، و سرفه هام ب بخیه هام فشار میآورد، چندروز اول بد بود، بخیه کشیدم راحت شدم، اونم بخاطر عوارض داروهاست دیگه

من خداروشکر تا به الان عوارضی از سزارین نداشتم و راضیم از انتخابم
و اینکه بلاخره هم طبیعی و هم سزارین به نوبهاخودش هرکدوم سختی خودش رو داره

ولی من بازم برگردم عقب انتخابم سزارینه

خدا رو هزار بار شکر که طبیعی بود هیچ عوارضی نداشتم تا الان فقط احساس می کنم بخاطر شیردهی دندون هام شروع کردن به پوسیده شدن

خداروشکر عوارضی ندارم
ماهای اول بخیه هام میسوخت ولی خداروشکر خوب شدم

من زایمان اولم سزارین اورژانسی شدم ساعت نزدیک ۱ شب جون نمیدونستم جه خبره به حرف دکترا و پرستارا میکردم که زود بچه رو بردارن خطرناک بود تو شکمم باشه
خلاصه راحت ولی یه عده ......... خودشون دکتر میدونستن نذاشتن مسکن و چرک خشکن دکتر نوشته بود رو شوهرم بخره بخورم عذاب بود بعد زایمانم تا ۳ روز رو جام خشکم زده لود بعد کم کم بلند شدم تا ۴ ماه خم اصلا نمیتونستم خم بشم بخیه درد بودم بد ها
کمر دردم کرفتم
زایمان دومم همه چی میدونستم و حتی کلی فیلم دیدم خودم با پای خودمم رفتم سمت اتاق عمل نشستم یهو ترس برم داشت هرکار کردم اروم بشم ولی نشد مجبور به بیهوشی شدم بماند که بخاطر سزارین و بیهوشی اینا ۱۱ ساعت دراز کشیده بودم کمر نداشتم روز که تو بیمارستان بودم فقط راضی بودم راه برم یا سرپا وایستم ولی نشیتم و دراز نکشم تا ۲ هفته باسن و کمر درد بودم
بعو عوارض بیهوشی هم گرفتم ۳ هفته داغون بودم
فقط خداروشکر که درد بخیه و اینا نداشتم و همون روز بیمارستان سرپا شدم و قرص هامو سر وقت خوردم اذیت نشم

من هنوزم جرات نکردم فیلم زایمان طبیعی ببینم اصلا بخیه هامم تا نکشیدم نگاه نکردم ، زایمانمم زودرس بود یهویی. الان کلکسیون دردای عجیب غریبم خواهر، کمرم، شونم، پشت زانوهام کشیده میشه هربار پا میشم وساق پام. دیگه مچ دستام انگشت بغل شستم هر بار راه میرم تیر میکشه انگشت دستمم صبحا خم میمونه صاف نمیشه ، روی اونجامم تازه درد میکنه هنوز

من تو بارداری چاق شدم فعلا لاغر نشدم با این ک شیر میدم

جاس بخیه هام میسوزه میخاره .کمر درد .اینکه فراموشی گرفتم یه چیزی جایی بذارم یادم میره ب دختر بزرگم میگم من اینو این جا میذارم تو یادت بمونه هر وقت خواستم یادم رفت کجا بود تو بگو

حالا اینهمه درد اخرش یکی مثل شوهر من میگ چیکار کردی حالا یدونه زاییدی دیگ

زانوم درد میکنه و خیلی چیزا دیگ

بهشت زیر پای مادر است
مال همین خداروشکر که هدا مارو لایق دونست بهمون بچه داد

سوال های مرتبط

مامان مهــدیار🐣💛 مامان مهــدیار🐣💛 ۱۱ ماهگی
بیاین از خاطره خوب و بد زایمانتون بگین
منکه درسته بهترین لحظه هر زنی لحظه تولد بچشه ولی من خیلی اذیت شدم و خاطره خوبی برام نشد
سه روز من درد داشتم و نمیدونستم درد زایمانه روز سوم شدید شد رفتم بیمارستان و تقریبا شیش سانت شده بودم و انصافا خیلی خوب پیشرفت کردمو یک ساعته فول شدم ولی دکتر شیفت تشخیص داد که نمیتونم طبیعی زایمان کنم و منو بردن سزارین بماند که بیمارستان و رو سرم گذاشتم از درد سزارینم چون خونریزی زیادی کردم و چون سه روز بود درد میکشیدم رحمم کش اومده بود کلی با دارو تونستن خوبم کنم و یه واحد خون گرفتم چون خیلی خونریزی حین عمل داشتم تا دوروزم منو نگه داشتن و خب درد سزارینم از یه طرف دیگه که خودتون بهتر میدونین چقدر بده من تا ده روز از درد گریه میکردم و بعد چهارده روز از زایمانم چون پسرم عفونت ادرار گرفت ده روزم بستری شد من با اون وضعم تو بیمارستان بودم و خدا میدونه چی به من گذششت در کل روزای اول خیلی حالم بد بود بماند که دیگران درک نمیکردن و همش خونمون میومدن و من نیاز به استراحت داشتم ولی نکردم و الان عوارضش و دارم میکشم 😔
شما هم بیان تعریف کنین سرگرم شین هم تجدید خاطره شه❤️