۱۱ پاسخ

😭😭
درکت میکنم شدید

خب کار همسرت که خیلی اشتباه بوده
اما بچه شش ساله هم باید این چیزا رو بدونه دیگه سر سفره جای این کارا نیست
یا اصلا اگه نمیخواد ناهار بخوره بهتره بره تو اتاقش بازی کنه نه اینکه بیاد مزاحم غذاخوردن بقیه بشه
به هر حال این قانون ها رو باید یاد بگیرن

وای مردا چرا اینجوری شدن
...

چطوررفتار همسرش رو توجیه می کنید!!!!!
سختی زندگی ، کار ، مشکلات واسه همه هست
اما این توجیهی نمیشه واسه کتک زدن یک بچه

سلام عزیزم تو در این مواقع سعی کن پسرتو آروم کنی بیاری پیش خودت به شوهرت حق نمیدمها ولی اونا هم صبرشون لبریز میشه

شاید کار پسرت درست نبوده ولی حق نداشت بزنتش یعنی چه😔 من حتی اگه شوهرم عصبانی بشه که خیلی کم پیش میاد سعی میکنم بچه هارو دور کنم یا اینکه شوهرمو آروم کنم ،باپسرت بشین حرف بزن بگو کارت اشتباه بوده تو این سن باید یه سری از قانون های خونه روبدونن

سلام عزیزم خیلی سخته مرد خونه عصبی باشه مخصوصا واسه پسر بچه ها بده منم همین مشکلو دارم پسرم ۹سالشه خیلی اذیت میکنه شوهرم بهضی وقتا کتک میزنه ولی قشنگ پسرمم شبیهش شده پرخاشگر عصبی بدترازباباش .نزارید شما اینجوری بشه من ک دیگه گذشت

دقیقاااااا شوهر احمق من😣😣😣بهش میگم تو لایق پدرشدن نبودی😔اونروز تو لوازم تحریری پسرم یه سرکلیدی برداشت گف بابا اینو برام میخری شوهرم یجورررری باش بدحرف زد داد زد برو بزار سرجاااااش وااای من مررردم برا غرور پسرم ک جلو بقیه شکست😣😣

حقم‌داشته عصبی بشه ولی خوب نه دیگه ظرف بشکونه
اینطور موقعا بچه رو خودت اروم کن

سلام درسته سخته ولی چون فشار زیادی روی مرد ها هست سعی کنیم خونه رو آروم تر کنیم که خودمون هم راحت تر باشیم

یاحسین😢😢

سوال های مرتبط

مامان علیرضا مامان علیرضا ۵ سالگی
سلام تقریبا سه روز قبل ، پسرم یکم تب داشت و دوبار پروفن دادم و خوب شد و خونه ی ما دوبلکس هست ، انگار حموم و اتاق ها بالاست و حال و پذیرایی و آشپزخانه پایین و بعد من تو حال بودم و قرار شد پسرم بره حموم با باباش و لباس هاش رو خودم پسرم آماده گذاشته بود که از حموم اومد بپوشه و بعد بخاری اتاق هم خاموش بود و سرد برو اتاق ها و بعد که حمومش تموم شد ، همسرم حوله رو تنش کرده بود ولی لباس هاش رو هم داد دستش که بیاد پیش من و بعد تا اومد پیش من ، سردش بود و می‌لرزید و سریع گذاشتم جای بخاری و گفت اخیش گرم شدم خیلی سرد بود و بعد دیگه خشک شد و گرمش که شد ، لباس ها تنش کردم و همسرم از حموم اومد و صداش کرد که بره موهاش رو خشک کنه و انگار پسرم رکابی تنش بود با شورت و شلوار ولی هنوز هودی نپوشیده بود و بهش گفتم بپوش و بعد برو و گفت میرم بالا و می‌پوشم و بعد دیدم اومد پایین ولی نپوشیده بود و گفت یادم رفت و اومد جلوی بخاری نشست و گفتم خوب برو بیار و پسرم گفت بزار گرم بشم و بعد میرم میارم و بعد یه ربع بالاخره رفت و آورد و تنش کردم و بعد دیگه براش آب پرتقال گرفتم و خورد و اومدیم بالا و دستشویی رفت و گرفت خوابید
فرزندپروری فرزندپروری فرزندپروری
مامان علیرضا مامان علیرضا ۵ سالگی
سلام
دیروز غروب یک حموم پر چالشی رفتم که تهش هم سرما خوردم و کلا افتادم و همش دراز کشیدم و استراحت میکنم
یکی اینکه دو هفته حموم نرفته بودم و باید کلی اصلاح میکردم و یکی اینکه آب حموم هی سرد و گرم میشد و با یک مکافاتی خودم رو شستم و یکی اینکه سر دوش حموم آشغال گیر کرده بود و می‌خواست بشکنه و میترسیدم یهو بشکنه و بره تو چشمم و باز به شوهرم گفتم و اومد کلا سردوش رو باز کرد و یک دیگه اینکه شوهرم همش می‌گفت زود باش ، یه ربع شد باز دو دقیقه بعد می‌گفت زود باش بیست دقیقه شد و سریع بالاخره شستم و اومدم بیرون و پنجره ها باز بود و سرد هم بود و بعدش بیرون هم رفتیم و از بس شوهرم عجله کرد ،نشد موهام خشک کنم و سرماخوردم گلوم یکم درد می‌کنه و هر از گاهی سرفه هم دارم و تب هم دارم یکم و از اون سمت هم حالت تهوع چند روزه باز شروع شده و نمیتونم چیزی بخورم
بیشتر نگران بچه ی تو شکمم هستم که بخاطر سرفه اذیت میشه و یا نمیتونم زیاد چیزی بخورم
فرزندپروری فرزندپروری فرزندپروری
مامان علیرضا مامان علیرضا ۵ سالگی
سلام
پسرم یهو حالت تهوع گرفت و می‌خواست بالا بیاره ، سریع بردم جای سینک آشپزخانه (آخه دستشویی دور بود)
اما هیچی بالانیورد ، نمی‌دونم چون بعد شام سریع دراز کشید و میخواست بخوابه این طوری شد ، یا خونه خیلی گرم شده بود آخه بخاری روشن کرده بود و بیشتر جلوی بخاری بود تقریبا یک ساعت پیش و الان هم بعد شام میخواست بخوابه ، بخاری روشن بود و زیر پتو هم رفته بود البته از این پتو مسافرتی ها
دیگه همسرم دست و صورتش رو شست و گفت یکم تو هوای آزاد بشینه ، حالا که بهتر شده
چیز خاصی هم نخورده از صبح ، یک کیک و آبمیوه خورده و بعد دوساعتش یک بستنی خورد و برای ناهار هم لوبیا پلو با یکم ماست و نوشابه خورد و بعد دیگه سه یا چهار ساعت بعدش نصف بستنی از اون پیچ پیچی ها خورد و دیگه بازی کرد و بعد الان خواستیم شام بخوریم که خوابیده بود و بیدارش کردم تا غذا بخوره ، آخه قبل خواب می‌گفت گشنمه و بعد دیگه در حد چند لقمه خورد ، غذا هم تخم مرغ آبپز بود و بعد دراز کشید و در حد ۵ دقیقه خوابیده بود ، که یهو بلندشد و میخواست بالا بیاره ، سریع بردم جای سینک ظرفشویی
فرزند پروری فرزند پروری فرزند پروری