۱۶ پاسخ

خداحفظتون کنه چرادلت بگیره افتخار کن بادوتابجه ریختی ک تمیزکننده زندگی‌ای همه ک همیشه تمیز نیست باید تمیز کرد دیکه تولدت مبارک و پرتکرار الهی بشود هرآنچه در دل داری

اخه دختر خوب،روز قحط بود که تولدت به فکر خونه تکونی افتادی

تولدت مبارک

تولدت مبارک صد ساله بشی

فداسرت عزیزم از روزت لذت ببراونا دوباره تمیزومرتب میشه ولی روزت ک‌دیگه برنمیگرده اونم تولدت.تولدتم مبارک مامان مهربون😘

آخه چرا روز تولدت فرشاتو دادی بیرون

خب داشتی تمیز کاری میکردی طبیعیه بهم ریخته باشه.کمال گرا نباش خانوم 😃سر زده اومدن جای خودخوری نیست

عه تولدت بود ..مبارک باشه دوست خوبم پر تکرارررررررر👏👏👏👏

خوش به حالت با فامیلای شوهر به این خوبی مشخصه فهمیده هستن.من خواهر شوهرام همش پاچه میگیرن

بابا خاله ت ،اشکال نداره
ایول بابا،همش کیک 😅
این همه هواتو دارن ولی تو ناراحتی

چه باسلیقه خریدن😍
افرین به شعورشون
اشکال نداره واسه منم پیش اومده😂میگفتی خونه تکونی دارم😬

تولدت مبارک عزیزم

وای چ کیک و گل خوشگلی

خب گردگیری داشتی ،سختش نکن مهم اینه ک ب یادت بودن
مهم اینه کیک و گل قشنگ اوردن برات

اشکال نداره عزیزم واسه چیزی که تقصیر تو نیس غصه نخور
چه خوب که به یادت بودن
تولدت مبارک دوست خوبم🎂🤍

چه خوب اونا کیک هم گرفتن

سوال های مرتبط

مامان بهراد و برسا مامان بهراد و برسا ۴ سالگی
مامانا تو رو خدا بیایید خواهرانه و منطقی منو
راهنمایی کنید.
شاید از نظر خیلی ها موضوع  پیش پا افتاده باشه ولی تحملش برای من سخته
ما ۴ ماهه اومدیم توی خونه جدید اینجا بچه ها از صبح میان توی حیاط ساختمان بازی تا شب دنبال بچه منم میان که بره باهاشون بازی گاهی اوقات حتی واسه ناهار یت شامم به زور میاد توی خونه.
از طرفی بچه ها با دست فوش های بد میدن که متاسفانه پسرم منم میاد خونه میگه فلانی این کارو کرد.
چند روز پیش هم یکی از بچه ها جای خصوصی شو نشون داده بود.
امروز پسرمو صدا کردن که بره بازی من دیدم صدای بچه ها نمیاد بلافاصله پشت سرش رفتم پایین دیدم بچه ها دارن آروم صحبت میکنن پسرمو آوردم بالا و در رو قفل کردم الان که از پسرم پرسیدم چیکار میکردن گفت جای خصوصی شونو نشون میدادن.
من زیاد نمیزارم پسرم بره بیرون.
عصر همه خانما پایین بودن بهم گفتن نمیزاری پسرت بیاد بیرون منم گفتم بچه ها بی ادبن  خوشم نمیاد یاد بگیره یکیشون گفت منم بچه اولمو خوب تربیت کردم ولی سر دومی بیخیال هرکار میخواد بکنه آخرش یاد میگیره (این خانم مدیر مدرسه هم هست) یکیشون گفت بچه اوله حساسی واسه دومی خوب میشی.
ولی من ده تا بچه هم داشته باشم نمیتونم نسبت به تربیتش بی تفاوت باشم.
این مدت هم پسرمو چندتا کلاس ثبت نام کردم. عصرها هم شوهرم بره بیرون  ماهم باهاش میریم  که پسرم نخواد بره توی حیاط.
وقتایی هم که میره یا دنبالش میرم یا از بالا نگاهش میکنم.
ولی کم آوردم نمیتونیم جابه جا بشیم چون سر همین خونه کلی بدهی داریم.
دیگه نمیتونم زیاد برم از خونه بیرون با بچه کوچیک سخته برام.
خسته شدم