دیشب بچه ها برادر شوهرم اومده بودن خونمون با آوینا بازی کنن که داشت دوچرخه سواری می‌کرد اوناهم هولش میدادن شوهرم که اومد به امیر که ۱۰ سالشه ولی از نظر هیکلی خیلی چاقه و سنگینه گفت عمو تو سوار شو ببینم یاد داری پا بزنی البته اینم بگم دوچرخه دختر من خیلی کوچولویه کوچیکترین سایز و براش گرفتیم نهایت تا ۵ ۶ سالگی بتونه سوار شه
خلاصه اینم اومد سوار دوچرخه دخترم شد من از تو آشپزخونه اومدم گفتم امیر جان این دوچرخه مناسب تو نیس پاشو میشکنه یه‌ک شوهرمم عصبی شد اومد جلو اونا منو ....😭😔
اونام ترسیدن سریع رفتن پایین به مادرشوهرم گفتن که ما دعوامون شده مادرشوهرم اومد بالا من کلی خوشحال شدم گفتم الان بهش میگم گه پسرش جلو بچه ها برادرش باهام چیکار کرده
ولی فکر می‌کنید چیشد؟به جا اینکه پسرشو دعوا کنه چرا دست رو من بلند کرده منو دعوا کرد گفت خب میشکست یکی دیگه میخریدیم برای نزاشتی سوار شه😐(نه که مال سیسمونی دخترمه مامانم پولشو داده مشخصه دلشون نمیسوزه)
مادرشوهرم با اینکارش عملا پسرشو پرروتر کرد دیشب تا صبح از گریه و سردرد نخوابیدم من که ازش راضی نیستم آه من می‌گیرتش خداییش همین بلا سر دخترشم میومد بازم همینو میگفت😔😭
حالا شما مامانا به نظرتون حق با کیه شما جای من بودید چیکار میکردید؟آخه من کسی رو ندارم باهاش درد دل کنم به مامان بابام نمتونم بگم بیچاره ها کلی عضه دارن باز بیان غصه منم ب

۱۲ پاسخ

گلم بنظرم تا جسارتاش بیشتر نشده مسئله رو به خونوادت بگو و چند روزی برو خونه بابات.اگه نگی و تحمل کنی روز به روز بدتر میشه خودتم پشیمونتر میشی.بای بفهمه تو هم بی کس و کار نیستی میری میگی

اخه مگه میشه سر یه حرف جلو بقیه تورو بزنه😭😭

منم پسر خاهرشوهرم میاد وسایل بچمو می‌بره بازی منم غر غر ب شوهرم میکنم میگم از خونشون بیارن والا پولشو ک اونا ندادن بس که پروان ب نظر من حق داشتی بگی مادر شوهرتم خدا جای حق نشسته منم دیشب باشوهرم بحثم شد ب خدا گفتم از مادرش نمی‌گذرم چون خ اذیتم کرده

میخاستی بزار بشینه بشکته ..همون موقع ببرش بازار یکی دیگه بگیره تا ادم بشه

خیلی ضعیفی .چطور موندی بخاطر هیچی کتک خوردی و هیچی نگفتی بعد چرا جواب عجوز رو ندادی

احمق بیشعور

حرف و فحش و دعوای لفظی رو میشه گذشت ولی کتک زدنو کوتاه نیا برو خونه بابات دیگه تکرار نمیکنه

اخه چ بد🥺اره اونا حساسن رو خانوادهشون

من خودم اینجوری ام که شوهرم یه چیزی بگه تو جمع مخالف هم باشم اون لحظه فقط چشم غره میرم .. حالا اینا بچه بودن ممکنه کلا شوهرت عصبی بوده اون لحظه عکس العمل نشون داده .. همه چی به شوهرت ربط داره جواب مامانشم میدادی باز میخواست بزنه .. باهاش حرف بزن بگو این رفتارات ناراحتم میکنه یا دعوامون به خودمون مربوطه

خب شاید نباید تو جمع میگفتی صداش میکردی به خودش میگفتی
ولی در هر صورتی برخوردش با تو اشتباه بود هم شوهرت هم مادرش

عزیزممم دوچرخه ک فلزیههه چطور بشکنه 🥲🥲


بعدشم اون احترام خودشم از بین برد باهاش هم کلام نشو فعلا

عزیزمممم
والا نمیدونم چی بگم ی مدت با شوهرت سر سنگین باش ک متوجه اشتباهش بشه
ک احترام زنش یعنی احترام به خودشه

سوال های مرتبط

مامان عسل مامان عسل ۲ سالگی
خانوما توقع شما از مهد کودک چیه؟
جدای از آموزش..
من یه مهدی رفتم که با چشم خودم میدیدم مربی کاردستی درست میکنه میده بچه و مادر هم فکر میکنه بچه درست کرده
یا مثلا وقتی مامان میومد دنبال بچه ،،مربی کلا مهربون میشد و با خوشحالی از بچه خداحافظی میکرد..
امروز به مربی گفتم فلان رفتار طبیعیه تو بچه من؟
اومده به من میگه برو کلاسهای فرزندپروی و بگذرون و کلی غر زد...
درحالیکه اگر نگران نبودم غیر طبیعی بود و من کلی دوره فرزندپروی گذروندم..
یه بچه ای مامان باباش دکترن تو مهد بود..بچه اومد پسر من و اذیت کرد و هیچی بهش نگفت منم فقط گفتم عجب بچه شیطونی....آقا این و گفتم مربی سریع اومد یقه من و گرفت که نباید اینجوری بگی..این خانوادش دکترن و بچه افسرده ای بوده اومده مهد و...اصلا از خودم بدم اومد بچه رو بردم اونجا..
بهش میگم چرا بچه ها تو مهد یادنگرفتن اسباب بازی و به هم اشتراک بزارن؟
بچه من میره سمت اسباب بازی ها یکی دیگه از دستش میگیره و طردش میکنه..
میگه اینا بچه هستن نمیفهمن.. نمیدونم ببرمش یا نه..
از طرفی خیلی به خونه ما نزدیکه..
اومده میگه چند روز دیگه بچه خودتم اسباب بازی به بقیه نمیده..
میشه راهنمایی کنید نظرتون و بگید چکار کنم. راستش رفتار مربی خورد تو ذوقم.
مامان طاها و همتا مامان طاها و همتا ۲ سالگی
چالش از پوشک گرفتن

روی صحبتم با مامان هایی هستش که اصرار دارن بچه رو از جیش بگیرن ، بدون هیچگونه علائم اینکه بچه آمادگیش رو داره.

من دیروز دیدم پسرم دست به آلتش میزنه از روی پوشک ، بهش گفتم مامان جیش داری ؟ گفت نه . بعد یهووو دوئید سمت دستشویی
باباش رفت کمکش کنه گفت نه . فقط باباش پوشکش رو باز کرد
رفت توی دستشویی و جیش کرد و دستاش رو شست با راهنمایی من و اومد بیرون.
امروز برای اینکه تشویق بشه به مامانم داشتن با صدای بلند تعریف میکردم ، یهو گفت جیش جیش دوئید سمت دستشویی ، باز پروسه دیشب تکرار شد و جیش کرد .
۲۰ دقیقه بعدش خودم بهش گفتم بیا بریم جیش و تکرار اتفاقات ، البته هیچ علائم ظاهری که یعنی جیش داره نبود ولی جیش میکرد
الان یهو دیدم از دم دستشویی صدا میاد ، رفتم دیدم شلوار ک پوشک رو کنده ، با علائم ظاهری بدو بدو داره میره جیش کنه و این یعنی متوحه شده که جیش داره .

میخواستم بگم تورو خدا بچه ها رو به زور از جیش نگیرین ، بچه امادگی دلشته باشه خودش همکاری میکنه و تبعات بعدی مثل شب ادراری و ... پیدا نمیکنه 🩵

امیدوارم توی این پروسه اگاهانه اقدام کنین و موفق باشین 🩵
مامان دلنیا مامان دلنیا ۲ سالگی
توروخدا کمک دختر من خیلی آرومه از بچگی همینجور بوده خیلی خوب با بچه های دیگه بازی میکنه ها ولی چند تا از بچه های فامیل هستن بهش زور میگن یا میزننش همسن هم هستن دختر من اصلا نمیتونه از خودش دفاع کنه پدر مادرهای اونا هم چیزی نمیگن به بچه هاشون منم چندبار میتونن مگه دعوا کنم آخه شوهرمم قطع ارتباط نمیکنه خودش هم رودروایسی داره چیزی نمیگه ولی من نگران دخترمم ،از وقتی از اینا کتک خورده دیگه راحت نمیره سمت بچه ها بازی کنه میترسه از دور وایمیسه نگا میکنه رو بچم برچسب خجالتی و ترسو میزارن درصورتی که اصلا اینطور نیس طفلک چند شب پیش هم رفتیم خونه یکی از اقوام دخترم ی گوشه وایساده بود بچه اینا عین وحشیا رف موهای دخترمو کشید اونم چیری نگف دفعه دوم باز رف من بهش حرف زدم دفعه سوم باز رف کشید موهای بچمو شوهرم رف بی‌بیارتش یهو دخترم شروع کرد به جیغ کشیدن طفلک خشمشو اینطور خالی می‌کرد یک ربع جیغ گشید داشت از حال میرف خودمم دست و پام می‌لرزید به سختی آرومش کردیم فامیل هم نمیگن بچه های خودشون عین وحشیا تربیت شدن که میگن بجه تو تو خونه تنهاس بلد نیس با بچه های مردم بازی کنه ،ینی راضیم به دخترم یاد بدم در حد مرگ بگیره بزنتشون ولی بچم اینطور نیس دلش نمیا چی کنم من با اینا