۱۰ پاسخ

من بچه‌مو یه خونه بازی می‌بردم خانومی که اونجا کار می‌کرد می‌گفت ماهی سه تومان حقوقمه واقعا خیلی کمه آدم سرکار نره بهتره والله

منم موسسه میرم برای تدریس
ترمی ۳ ت ،هفته ای ۶ ساعت
خیلی کمه واقعا،احتمالا ترم بعدی اخرین ترمیه ک میرم

گلم شما که مدرس زبانی بهترین سن برا یاد گیری زبان تو بچه ها چه سنیه

گلم ی خورده منو راهنمایی می‌کنی پسرم شش سالشه از بچگی شش ماه کارتون های دوزبانه براش گذاشتم الان شاید ۳۰۰تا کلمه انگلیسی بده جمله های کوتاه .رنگ ها حیوانات اشیا حروف الفبا همه رو بلده اعداد تا صد ..الان نصرت براش میزارم گوش میده الان راهم درسته ؟بعد شرایط شما برای تدریس آنلاین چجوریه

سلام عزیزم 😍
الان دیدم تاپیک قبلیت رو که شایلی جون رو شهر توت فرنگی می‌بری
چه ساعتی میبریش عزیزم؟
رایان هم توت فرنگی می‌ره
از شنبه قراره وانیا هم یک ساعتی شروع کنم بذارم 😍😘
ببینمت خانوم 😍
مبلغ برای دو روز در هفته روزی چند ساعت بود؟

عزیزم یه سوال
به نظرتون آموزش زبان دوم رو از چه سنی برای بچه ها شروع کنیم بهتره؟

ی چیز عجیبیه اصن
من‌دوستم معلم زبانه تو موسسه
از ۹ صبح تا ۹ شب ۵ تومن
بیچاره انقدر ناراضیه

بگو در صورتی این حقوق رو قبول میکنم که تمامی شهریه دخترم رایگان باشه
واقعا بی انصافن
دوست من تو مهد مربی هست از هشت صبح تا ۳ ظهر هر روز هم میره ۱۵ بهش حقوق میدن بعد خودشون از هر بچه ماهی ۱۸ میگیرن

چقدر؟؟

۵تومن؟

سوال های مرتبط

مامان عروسک ها مامان عروسک ها ۴ سالگی
مامانا طبق شکی که تاپیک قبلی گفتم
شک کرده بودم به بیش فعال بودن دخترم گفتم ببرمش مهد ببینم اوضاع چطوره
رفتم اونجا با مربی حرف زدم که ثبت نام کنم اونم یه کم با دخترم صحبت کرد اسباب بازی بهش داد گفت بازی کن بعد گفت جمع کن موهایم بافت الاکلنگ آورد بازی داد و شعر خوند دخترم حرفاشو گوش میداد آروم بود اصلا یکی دیگه شده بود من فهمیدم بیش فعال نیست قبلانم مهمونی میرفتیم اونجا دخترم بکل عوض می‌شد و آروم ساکت حرف گوش کن چی بگم مودب و عاقل

ولی از مربی و محیط مهد خوشم نیومد ثبت نام نکردم اتاق مادرا جدا بود درب اتاق ها رو کلید می‌کرد میرفت و میاومد مدام کلید می‌کرد اخه دیگه اتاق مادرا رو چرا کلید میکنی مگه نباید شیشه ای باشه مادر ببینه داخل رو ؟بعد دخترمو جدا برد نیم ساعت داخل من پیشش نبودم میگم چیکار کردی اونجا میگه تنها بودم نشسته بودم
بعد اتاق های تو در تو و تاریک یه روز درمیون دو ساعت ۱۶۰۰
مهم هزینه ش نیستااااا میخواستم تو محیط باشه ولی تصمیم گرفتم خانه بازی ببرم با بچه ها بازی کنه خودم ببینمش تا اینکه نباشم اونجا یکی با حرص ببراش دستشویی یا با بچه ای دعواش بشه و گریه کنه چون مظلومه بالاخره بچه شیطون هم هست دیگه همه که مثل دختر من نیستن
دختر کوچیکمم اضطراب جدایی داره دلم به اونم میسوزه تنهاش بزارم پیش مامانم میمونه هاااا ولی 😞😔نمیدونم بخدا دیگه نمیدونم چی درسته چی غلط
چقدر سخته بچه پشت هم😭
مامان ثمین مامان ثمین ۴ سالگی
مامان نگار مامان نگار ۴ سالگی
خانما توروخدا بیاین بهم بگید کار درست چیه اونایی ک تاپیکای قبلیمو خوندن مسدونن همون اقاعه دخترشو میفرسته خونمون همش رابطه دخترمو دخترش خیلی خوب شده دختر منم میره پیش اون باباش بهش میگه برو هرچیم من میگم میگه عیب نداره دختر اونم میاد بزار بچه راحت باشه بعد من رفتم دم در ک پسرم ک کوچیکه دور نشه از خونه اخه بدموقعست این مرده ام اومد دونه بهم داد برا پرنده هام هرچی بهش گفتم نه احتیاجی نیس زیر بار نرفت منم ب ناچار گرفتم بعد گف انقد بچه هاتو صدا نزن بزار راحت باشن دوبا ه بعد چند دقیقه بهش گفتم پسرمو لطفا بیارین دوباره شروع کرد ب تعارف ک ولش کن بزار راحت باشن بدون شام خوردن برن ناراحت میشمو از این حرفا منم بهش گفتم نه میخوام ببرمش دستشویی دیدم دوباره خودش رف اوردش ی لقمه کبابم گرفت سمت من گف حتما باید بخوری گفت نه ممنون من شام خوردم یه سره اصرار کرد تا پسرم از دستش گرفت خیلی حس بدی دارم نمیدونم واقعا تو عالم همسایگی اینطوره یا کلا ادم خوبی نیس