شوهرم هی گیر داده ک بچه ی دوم بیاریم من هنوز آمادگی ندارم فعلا حوصله بچه رو ندارم هر چی بهش میگم یکسال دیگه اقدام کنیم فایده نداره چیکار کنم راضیش کنم هنوز آمادگی ندارم واقعا خیلی خستمه میخوام استراحت کنم😔

بگو تعهد محضری بده که تا ۵ سالگی بچه دوم پرستار تمام وقت میگیره کمکت کنه

چی بارداری و زایمان و.... مرد تحمل میکنه که انقدر انتظار دارن
اه

حاملگی نه ماه . دو سال شیردادنش . شب نخوابیدنش . تب واکسن زدناش . همششوووون با توئه . بگو هروقت امادگی داشتم بهت خبر میدم .

شوهرت واسه بچه اول چقدر همراهته؟ اکر اصلا نیست و همه ی بارش رو دوش توعه بگو که ما دومی رو بیاریم بچه اول نیاز به توجه بیشتر داره .چون حس حسادت و اینکه دیگه دوستش ندارید تو ذهنش میاد
بگو چندماه باید با این بچه وقت بگذرونی تا هم این بچه به توهم عادت کنه و کم تر نسئولیتش گردنه من باشه هم اینکه تمرینی باشه واسه وقتی که دومی بدنیا اومد که چندساعتی تو روز من بتونم فقط به نوزادمون رسیدگی کنم
بگو باید هرروز بچه تونو دوساعت ببره بیرون مثل پارک و اینا و تو خونه هم باهاش بازی کنه وقته خواب هم به اینکه باباش بخوابونتش عادت کنه تا من
یا کلا میکشه کنارمیگه دومی رو نیاریم فعلا یا انقدر فعال میشه که تو کمتر اذییت بشی و بتونی به آوردن بچه دوم فکر کنی

اشتباهتون اینه تو بارداریا ازشون کار نمیکشین
من از روز اول استراحت مطلق میشم کارام با بقیه س بر همین همه میگن باردار نشی ها😂😂😂

نه وا۳عا تو این دوره زمونه خیلی سخته هر لحاظش مادی و. معنوی
روحیه مامانا دیگه از قوی بودن گذشته

بهترین موقع اینکه کلا برن مدرسه مثلا دوم اینا

والا منم خیلی خسته ام و احتمالا دیگه بچه نخوام

خوب میکنی هنوز زوده من ک داغونم با دوتا بچه

از یک نظر الان خوبه تا اقدام کنید و بارداری و دنیا بیاد این بچه ۵ ساله میشه فهمیده میشه

بنظرم مواظب باش یهو سرخود عمل نکنه
شوهرمنم یه دفعه اینکارو کرد 😒😒

من چی به شوهرم گیر دادم باید بیاریم.

مگه اون میخاد بچه داری کنه😐

شوهر منم همین بود اینقد گفت آخرم چند بار دعوا کردم باهاش گفتمش هر موقع خودم خواستم میگم پسرم پنج سال و نیمش ک شد باز گفت گفتمش باشه ک حامله شدم سریع