۳ پاسخ

هواست به علائمش باشه حالت تهوع گیجی بیهوشی . انشالله ک چیزی نیس.پسر منم از پله افتاد شکر خدا چیزی نشد ولی بردم بیمارستان .نمیخوابید تو دستگاه میخواستن دارو بدن بهش ک یکم صب. کردم خودم خوابوندمش وشکر خدا چیزی نبود

شاید اون موقع که خیره شده سرش گیج رفته

نگران نباش مشکلی نیست ۶ ساعت گذاشته خدایی نکرده مشکلی بود نشون میداد

سوال های مرتبط

پریسا پریسا قصد بارداری
سلام دوستان
من پسرم دیروز که از خواب بیدار شد دیدم پاهاش بدجوری سوخته خودشم گریه میکرد و میگفت میسوزه دیگه از همون موقع پوشکشو نپوشوندم و مرتب کرم زدم و گفتم هر موقع جیش داشتی بگو بریم دستشویی اولش گریه میکرد که پوشکم کن دیگه حواسشو پرت کردیم و پوشکش نکردم و از همون دیروز همش تو شلوارش جیش کرد و یبارم گفت پوشکم کن پی پی کرد
دیشبم پوشکش نکردم تا پاهاش خوب بشه و زیرشو مشما گزاشتم که اگر جیش کرد پس نده ولی تا صبح اصلا جیش نکرده بود صبحم بیدار شد بردمش دستشویی اونجا جیشکرد اومدم شلوارشو پوشوندم دوباره یکم جیش کرد بعد نیم ساعت گفت پی پی دارم بردم دستشویی پی پی کرد یکم
و دوباره بعد دوساعت گفت پی پی دارم ولی هر کاری کردم نیومد دستشویی نشست تو شلوارش پی پی کرد و رفتیم دسشویی شستمش و اومدیم بیرون دوباره گفت جیش دارم سریع بردمش دسشویی جیش کرد
من اصلا قصد از پوشک گرفتم رو تا دو سال و نیم اصلا نداشتم اما حالا با توجه به اینکه دیشب اصلا جیش نکرده نمیدونم تلاش بکنم برا از پوشک گرفتن یا بزارم بزرگ تر بشه
هنوزم از شیر کامل نگرفتمش
قصد دارم اخر تابستون شیرو کامل قطع کنم حالا نمیدونم بزارم پوشکو همون دو سال و نیم به بعد تلاش کنم یا حالا که یکی در میون باهام همکاری کردی از پوشک بگیرمش
ممنون میشم نظر یا تجربتونو بگین
مامان ماهلین مامان ماهلین ۲ سالگی
دخترم و سه روزه از شیر گرفتم روز اول در طول روز میومد نگاه. می‌کرد من چسب ضد حساسیت زدم با رژلب شب ک شد بردمش پارک بازی کرد حسابی خسته شد اومدیم خونه خوابید یهو وسط خواب بیدار شد سینمو ناز میکرد بوسش می‌کرد بعد گفتم مامان ببین اوف شد خوابید بعد گفت آب بده خلاصه تا صبح برنامه ها داشتیم ک‌ فقط شیر نخوره
صبح روز دوم رفتیم خونه مامانم خواهرم کلی باهاش بازی کرد غروب بردمش شهربازی دونفری کلی کیف کردیم اومدیم شام خوردیم آخر شب باز پارک خواست ک بردیم باز بازی کرد آوردم خونه بهش شام دادم ک سیر بمونه و راحت بخابه شب فقط یه بار بیدار شد آب خواست اما سینم بی نهایت سفت شده و درد داشت
ا
صبح روز سوم بیدار شد فرنی دادم ظهرم غذاشو کامل خورد ولی بی نهایت آب خورد امروز یه
چرت زد و بیدار شد رفتیم حیاط بازی توپ بازی دوچرخه بازی
عصرانه هم خورد و شب باز رفتیم پارک الان بهش غذا دادم دستشویی هم رفت لباساشو عوض کردم اومد رو پام گفت مامان لالا یه تکون دادم خوابید ایشالله واسه همه ی مامانا راحت باشه
تاریخ ۱۴۰۴/۶/۲۵ساعت یازده صبح از شیرگرفتم بمونه یادگاری