من یه خواهر شوهر دارم
از بعد بچه داری من لوکیشنش ب نشیمن گاه من تغییر یافته
من تا یک سالگی پسرم مطلقا غذای سفره
تنقلات
بیسکوییت
غذای آماده
سرلاک
کلا چیزی ک مواد نگه دارنده داشته باشه نداده بودم
خدا روشکر وزنشم خوب بود قدشم که کلا بنده
یک سال و نیم بزرگتر از پسر من یه پسر عمو داره
اونو جاریم از سه ماهگی همه چی داده
الآنم وزنش نزدیک۳۰ کیلو هست
در کنار اون پسر من کم وزن و کوچیک‌دیده میشه
ولی من خودم می‌دونم ک پسر من کلا سالم هست
و جازیم اونو چطور ب بار آورده
از لحاظ هوشی هم خیلی خیلی باهوشه
ولی تازگیا سخت غذا میخوره موقع غذا اکثرا یه جا نمیشینه
مادر شوهرم گف یعنی این بزرگ بشه هم اینطور می‌کنه
آخه تو رو خسته می‌کنه
منم که عصبی بود گفتم کدوم بزرگ سالی رو دیدی که مامانش دنبالش بیافتع بهش غذا بده
اینم هنوز بچه هست منم چرا باید خسته بشم
بعد ک دخترم ب دنیا اومد و الآنم شش ماه رو رده و غذا خور شده
بازم خواهر شوهرم 🪱🪱🪱هاش فعال شدن
میگ ب این همه چی بده
غذای سفره بده
فلان کن
بچه های خودش گیجن دخترشم کلی چاق هست
یعنی کوفت رو هم میخوره
بخدا من حالم ازشون بد میشه ها
لورنزو عصبی شدم گفتم دو ساله این حرفت رو میگی
اگ قرار بود بهم تاثیر بذاره بس برا دخترمم انجام نمی‌دادم رعایت نمی‌کردم
دیگ هم نگو
بازم بیشتر حرفامو قورت دادم و ادامه ندادم
قبلا توضیح میدادم که چقدر مضر هست
اکثر بیماری های بزرگ سالی از زیر دو سال نشات میگیره
بچه کم هوش میشه

بخدا همش از روی حسادت میخاد خلاف فکرم عمل کنم
منم ب شوهرم گفتم میخام دعوا کنم باهاش
میگ بیخیالش شو جوابشو نده
میگم کاش این متن رو میدید

تصویر
۱۴ پاسخ

من تا یک سالگی غذا جدا پختم بعد از ۱۳ ماهگیش غذای سفره دادم ولی همیشه سعی کردم ادویه دار و ربی اینجور چیزا زیاد ندم

ولشون کن هر مادری صلاح بچه شو خودش بهتر میدونه
از این حرفها ب منم میزنن هیچ توجه نمیکنم کار خودمو میکنم

اخیرا بیرون میریم بستنی میبینه گیر میخواد... از ی سنی به بعد از دست آدم در میره. نوشابه و خیارشور و سس این چیزا اصلا نمیدونه چیه.
شیرینی و شکلات و بستنی اخیرا چندماهه دیگه از دستم دررفته

الان تاپیکتو خوندم عزیزم درسته اونا اینجوری گفتن ولی شما هم دیگه اینقد زود جوش نیار خو وقتی مادر شوهرت گفته اینجوری خسته میشی پس بدون تو براش مهمی نمیخواد اذیت بشی بخدا بچه ها بزرگ میشن هیچ کدوم از این روزا یادشون نمیمونن پس حال خودتو دیگرانو خراب نکن بخاطر یه موضوع معمولی و پیش پا افتاده من خودم الان مث شما درگیر غذا نخوردن بچمم واقعا" بچه ای ک خودش بشینه راحت غذاشو بخوره منم مث شما حساسم ولی بخدا خیلی از این حساسیت ها هم بی مورده بعد از نظر علم پزشکی هرروز یه چیزی میگن فردا ردش میکنن درسته مصرف مواد قندی زیاد مضره ولی ن اونجوری ک خودمون و بچه عذاب بکشیم حالا چند بار در هفته به جایی برنمیخوره همین دکترا همیشه میگن پنیر مصرف نکنین اگه میخواین بخورین حتما" با گردو و فلان موقع بخورین بعد یه سری از یه دکتر پرسیدن گفتن شما خودتون صبحانه چه چیزایی میخورین گفت پنیر و چایی شیرین کره و مربا اگه بده خودشون چرا میخورن نمیشه آدم از رو چند تا حرف زندگیو به خودش و بچه ش حروم کنه

هر کسی صلاح بچه خودش رو بهتر می‌دونه باید به تربیت هر مادر احترام بزاریم

مث منی
پسر من ریزه ، اذیت کنه ، ناارومه ،
اونوقت بچه ی خاهرشوهر و جاریم
چاااقن و همچیو خورو ، ارووووم و...
خدا براشون ساخته 🤧

تن بچه سالم باشه مهمه

منم سر پسرم دقیقا مث شما رفتار میکردم..ولی نتیجش شد یه بچه بدغذا که الانم کا الان و ۸ سالشه با غذا خوردنش مشکل دارم..ولی سر دخترم یکم بیخیال شدم نسبت به پسرم بهتره...بر حسب تجربه بنده زیادی حساس بودن خوب نیس. باز نظر خودتون محترمه عزیزم

چند سالشه ۳۰ کیلو😑😑😑بیچاره اون بچه،من غذای سفره رو blw بدون نمک میدادم بهش،مثلا کباب تابه ای داشتیم،همونو میدادم اول براش بر میداشتم بعد نمک میزدم به عذا

من خودم قبلا هرکی اینجوری دایه ی مهربان تر از مادری میکرد سکوت میکردم و تو خودم می‌ریختم ولی الان هرکی ناراحتم کنه فوری جوابشو میزارم کف دستش هم اینجوری خودم سبک شدم دلم خنک میشه هم طرف حساب کار دستش میاد
توام اصلا سکوت نکن بچه ی خودته مادرشی بهتر از هر کسی صلاحشو میدونی اجازه ی ورود به افکارت رو نده بهشون

عزیزم تو خوبکاری کردی برای اینده بچه ات به حرفای این اون گوش نده ولش کن مهم راهی که میری
حتی الانم که ۲سالش شده بازم رعایت کن تا سالم خوری رو ادامه بده
منم برا پسرم همینکارو میکنم هیچی از سوپری نمیدم شاید ماهی یکبار ابمیوه بخرم براش اونم در مواقع ضروری
غذا همیشه مقوی کم نمک دادم یا بی نمک دادم شکر اصلا بهش نمیدم قند طبیعی یا چهارشیره یا خرما

من هرکی هرچی میگه میگم دکترش اینجور گفته
در صورتیکه من اصلا پسرمو دکتر و چکاب نمیبرم 😂
فقط کارایی که میدونمو میگم دکترش گفته دهنشونو میبندن😂

سکوت کن دهن به دهن نشو باهاشون حد تو بالاتر از اینا هست

جاری منم به بچش همه چی میداد الان بچه ده ساله دیابت داره

ول کن . عقلش در همین حده

سوال های مرتبط

مامان فندق   وتو دلی مامان فندق وتو دلی ۲ سالگی
امشب رفتیم پارک جامون رو یه طوری انداختیم که روبروی سرسره باشیم و پسرم رو ببینیم اولش که شام خوردیم شلوغ بود یا من میرفتم سر میزدم یا شوهرم بعد خلوت شد فقط پسرم بود تو سرسره به بچه اومد یه عروسکم دستش بود پسره من کلا خیلی بچه ها رو دوس داره رفت سمتش برای بازی بچه هه ماشالله هاپاره بلند داد زد که نمیدم مال خودمه برو اونور میخاست قورت بده پسرمو من خیلی آتیش میگیرم کسی سر پسرم داد بزنه چون هنوز صحبت نمیکنه ونمیتونه منظورش رو بگه دیدم داره اشک میریزه میاد سمت ما بدو بدو رفتم سمت اون بچه رو سرسره داد زد که عروسکمو نمیدم بهش مال خودمو منم بهش گفتم خوب به جهنم که نمیدی بار آخرت باشه داد میزنی ها یهو مامان باباش از اونور اومدن که چکار به بچه ما داری گفتم ماشالله این بچس داره مارو قورت میده من پسرم رو آوردم اونام بچشونو بردن شوهرمم از جاش تکون نخورد بگذریم که چه دعوایی باهاش کردم چرا هر کی به پسرم چیزی میگی گریه میکنه میاد پیش من یعنی از این بچه های بی دست و پا قرار بشه که نمیتونه جلو کسی وایسه و خودش جواب بده
مامان ❤️ الینا ❤️ مامان ❤️ الینا ❤️ ۲ سالگی
سلام مامانا
من از نظر روحی خیلی بهم ریختم نمیتونم خشم خودمو کنترل کنم امروز از صبح سرم درد می کرد خیلی دووم آوردم تا ساعت دو
دخترم را بردم بیرون آوردم بهش میوه دادم دوباره بردم حموم، بهش ناهار دادم البته با هم خوردیم دیگه خواستیم بخوابیم
خیلی خسته بودم هرکاری کردم نخوابید من یه لحظه خوابم برد
کیفم ته رخت خوابا بود از اونجا در اورده چند تا پوشک بود همشون رو پاره کرده
دستمال مرطوب رو همشو پاره کرده ریخته بیرون تا حدی که ملافه هاش خیس شدن
آرایش پاک کن رو هم ریخته رو فرش خلاصه هرچی لازمی تو کیف بود از بین رفته
بعد اومد منو بیدار کرد منم دیدم حسابی عصبانی شدم چند تا زدم و بعد خوابش برد.
حالا میدونم هیچی ارزش ندارد میدونم کارم اشتباه
من میدونم حال روحیم خوب نیست چون خیلی سختی رو گذروندم
اما خیلی عذاب وجدان میگیرم الان سرم از درد منفجر میشه.
از اول افسردگی داشتم ولی این حادثات اخیر خیلی تاثیر بد رو زندگیم گذاشت چند بار به شوهرم گفتم که حال روحیم خوب نیست حتی دست به خودکشی زدم اما عین خیالش هم نیست 😭😭
من دنبال راه حلم میخواهم وضع روحیم بهتر بشه
میخم منم مادر خوب باشم خودمم از عصبانیتم خسته شدم خودم هم اذیت میشم همه دندونام درد میگیره
لطفا بگید من چی کار کنم روانشناسی، مشاوری هرچی بلدین بهم بگید
من تا بی نهایت تلاش میکنم دخترم را خوب نگهدارم اما بعضی اوقات از کنترل خارج میشم