میشه یکی یه صلوات بفرستین که پسر من از وابستگیش کم بشه و تو مهدکودکش بمونه
هیچکس انقدررر وابسته نیس تو این مهد جز دایان

پسر منم ...امسال کلاس نقاشی رفتیم دو جلسه رفت قشنگ نشست نیم ساعت نقاشی رو کشید گفت خسته شدم بریم...بعد اون گفت دوست ندارم منم اخبار نکردم ...حالا موندم چطور بفرستم مهد و مدرسه..‌
پسر من ب من وابسته نیست زیاد اما حال و حوصله نشستن طولانی مدت یجارو نداره

پسر من تاحالا حتی پیش خالش هم نمونده بود حتی پیش شوهرمم اگه بیششتر از یکساعت میشد دیگه میگفت مامانمو میخوام خیلی بهم وابسته یود ولی برام خیلی عجیب بود مهد کودک بردمش اصلا گریه نکرد و از روز اول خودش رفت

حالا دختر من وابسته نیست ولی از صدای بلند میترسه کسی سرش داد بزنه استرس میگیره بامربی صحبت کردم خداکنه امسال به خیر بگذره

پسر منم میگم نمیرم خیلی وابسته هس

پسره من اولا هر روز گریه میکرد الان بعد دوماه تقریبا خوب شده

کاش محمد یکم به من وابسته بود بچه من اصلاااااا چیزی از وابستگی نمیدونه الا ۷روزه با باباش سفره

پسر منم نمیمونه دیگه نبردمش. ولی الان هفته ای یبار کلاس زبان میره همونم نمیمونه من میشینم پشت در تا کلاسش تموم شه. البته پارسال مهد میموند یدفعه اینجوری شد ...

وای که میفهممت خیلی سخته پسر منم‌راضی نمیشه بره 🥲