از شدت بی خابی و خستگییی حالت تهوع سرگیجه دارم یکسره الان میخاستم پاشم شیشه مهدیار بشورم تعادلم از دست دادم رفت شکمم تو تیزی میز ارایش 🫠حالا شوهرمم صب ۳ روز میره ماموریت نمیدونم دست تنهااا با مهدیار چیکارکنم ب حدی نق نق گررریه بهونه گیری داره ک نمیتونم تحمل کنم داره دندونم در میاره سرشو یکسر میکوبه ب اینور اونور همش باید بشینم پاشم دو قدم دورشم زار میزنه دستشویی میرم کلشو میکوبع تو در دستشویی گررریه میکنه همش بغل میخاد یعنی شب ک میشه فقط منتظرم شوهرم بیاد چون دیگ ظرفیت تحملم پر شده و ب انفجار رسیدم حالا موندم با مهدیار تنها چیکاررر کنم حس میکنم نمیتونم باهاش ۳ ۴ روز تنها باشم
ظرفیت روانیم پرشده 😔💔
اصلا کشش نداررم خیلی خیلی روح و جسمم خستسسسسس
خدا کمکم کنه واقعااا قراره چندرور سخت بگذرونم .....و🫠🥲

من فردا میرم ولی..۲۰روز میخوام بمونم..دیگه جون ندارم

چقدر منی..منم دورم خونوادم نیستم دیگه رد دادم

دوستی خواهر شوهری مادرشوهری بگو تو این چند شب بیاد پیشت

عزیزم واقعا سخته..ولی در مورد شستن شیشه شب پانشو نشور.چندبار شیر میخوره؟به همون تعداد شیشه تمیز بذار کنارت،هربار یکیو استفاده کن،صبح پاشو یهو همرو ضدعفونی کن

حالا منی که مادرم نزدیکه چه گلی به سرم زده اصلا بچم بغلشم نمیره همش چسبیده به خودم بغل کسی نمیره باباشو حریفش نیست پیش اونم نمیمونه

چقد تو منی وضعیت الان منم همینه دقیقا
دیگه عصر با دل پر زنگ زدم به مامانم ک چرا منو ی شهر دیگه دادین
بی کسی خیلی بد دردیه

نمیشه ببری پارک یه کم با بقیه بچه ها سرگرم بشه
کیان هم همینجوری هست د کرمان تنهایم یه هفته ای هست آمدم خونه بابام دورش شلوغه کمتر اذیتم میکنه

خب ۳ روزشو ک شوهرت نیست توهم پاشو یه هفته برو خونه مامانت حالا هر شهری هست
یکم استراحت کنی توهم گناه داری آخه دختر

پس ببین ماهایی که دوقلو داریم چی میکشیم🤦‍♀️🥲

خونه مامانت برو