بنابه تاپیک قبلم


من قبل شوهرم پسردایی مامانم اومد خواستگاریم بله هم دادیم وشوهرم زنگ زد به خط خونمون وکلی اصرار کرد که بله رو پس بگیرم وبه اجبار خانوادم قبول کردم و این شد شروع بدبختیای من همین الانشم پسره باحسرت نگاهم میکنه وبعضی وقتا میگم آه اون دامن گیرم شده امروز تو عروسی حس سنگینی نگاهی رو روم حس میکردم اولش توجه نکرده وفکرکردم شوهرمه وچون باشوهرم کنار هم ایستاده بودن یهو سرمو بالا آوردم دیدم همون پسره هستش باز همون موقع حس کردم کارما کارخودشو کرده😔کاش میتونستم ازش حلالیت بگیرم بلکه زندگیم روبه راه میشد
دیونه نشدما ولی بخدا که رد دادم ازغم زیاد

۷ پاسخ

باشوهرت چیکار کردی؟؟؟اومددیدنت

لیلی کجای شوهرت اومد دنبالت رفتی خونت

ای جانم عزیزم قربون اون قلب مهربونت بشم انشاا...بهترینهانصیب دلت بشه

منم یه خواستگار داشتم عاشقانه دوسم داشت داداشم نزاشت یه روز زنگ زد گفت الهی یه چشمت اسک باشه یدونه خون همش شد من اززندگیم،راصی نبستم

همه از این خاستگار ها داشتیم بخوایم باید از چند نفر حلالیت کنیم
من خودم تا ۱ روز قبل عقد دوست پسر داشتم امسال هم دیگر دیدیم بچه تو بغل هر دوتامون یه لحظه خندمون گرفت تا اسم بچه مون انتخاب کرده بودیم

منم خواستگار زیاد داشتم بکیش اقواممون
منم دلم میخواد ازش حلالیت بگیرم....

مجرده هنوز

مقالات مرتبط

توکسوپلاسموز در بارداری
توکسوپلاسموز در بارداری | درمان آن قبل از بارداری + عوارض
بازي با كودك دو ساله
بازی های مناسب کودک دو ساله کدام‌اند؟
آموزش‌های جنسی به کودکان
آموزش‌های جنسی به کودکان | تربیت جنسی کودک
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری

سوال های مرتبط

مامان دلانا مامان دلانا ۲ سالگی
و بالاخره بزرگ ترین دغدغه فکری چندماهه ام به پایان رسید و مهم ترین چالش مادرانه رو پشت سر گذاشتم و یه تیک جلوش زدم.
موفق شدم از شیر بگیرم دخترمو سخت بود؟ بله؟ دلت ریش شد؟ بله ولی بازم خداروشکر که تموم شد هرچند هنوز سردرگم دخترم برای شبا و خوابش بهم ریخته و از بیخوابی دارم ج.....ر میخورم😂ولی خوشحالم که تونستیم باهم مادر دختری این مرحله رو پشت سر بذاریم،دلتنگ تو دلم چمباتمه زدنشم برای شیر؟ بله بغض کردم برای بار اخری که شیرش دادم؟ بله حس میکنم نقطه اتصال عمیق مادردختریمون قطع شده؟ بله ،ولی میدونم و شما هم میدونین یه اتفاقیه که بالاخره باید می افتاد.
حالا بگم از نحوه قطع شیر،من چشب و پانسمان کردم سینه ام رو چهار روز شیر روز قطع کردم وقتی براش عادی شد نبود شیر شیر شبو قطع کردم سه روزم اون زمان برد منتها هنوز خوابش بهم ریخته اس که طبیعیه،من مدادم درحال ارائه خوراکی ام به دخترم که مبادا گشنه بمونه اوایل مقاومت داشت نمیخورد الان خودش گشنه باشه میگه بَه بده.
بماند یادگار
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان کنجد مامان کنجد ۱ سالگی
گاهی اوقات با خودم فکر میکنم چه غلطی بود کردم و بچه آوردم داشتم زندگیمو میکردم یه بچه رو آوردم که بشه هم نقطه ضعفم وعاشقانه دوسش داشته باشم هم بشه شکنجه روحی و جسمیم
واقعا بعضی وقتا کم میارم حس میکنم مغزم نمیکشه دلم میخواد واقعا سرمو بزارم بلند نشم وقتی به یکسال قبل نگاه میکنم میگم چجوری تحمل کردم همش درگیر رفلاکس و کوفت و زهرمار بودم الانم که بزرگ شده مثلا رفلاکسش خوب شده یاد گرفته سر هرچیز مزخرفی گریه کنه اونقدرررر که بالا بیاره ینی عملا زندگی من با استفراغ پیوند خورده 😞
و اطرافیان بابت این موضوع سرزنشم میکنن فکر میکنن با گفتن اینکه خوب بچست دیگه حال من خوب میشه اونایی که بچه بد غذا دارن میدونن یک لقمه که میخوره چقدر آدم خوشحاله حالا تصور کنین سر رفتن برق خاموش شدن پنکه همون یه لقمه رو بالا بیاره
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان حیدر مامان حیدر ۱ سالگی
مامانا شما بچه هاتون رو به چه روشی از شیر گرفتید؟ من چند روز شروع کردم. تدریجی بگیرم ولی حس میکنم خیلی اذیت میشه..وبیشتر وابسته شده بهش...اصلا تدریجی نمیپذیره پسرم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان شاهی مامان شاهی ۱ سالگی
بچها میگم
من روز موعدم بی بی چک زدم شد اون بالایی
بعد رفتم بتا دادم شد ۸۸

امروز این بی بی چک پایینی رو زدم
بتا هم دادم ولی جوابش گفت دوشنبه!

حالا میگم با توجه به پرنگ شدن بی بی چکم نسبت به قبل یعنی بتا رفته بالا درسته؟
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان فندوق مامان فندوق ۲ سالگی
سلام مامانا وقت به خیر ، پسرم تب داره ، سر شب پروفن دادم اومد پایین پدرش خوابید ، منم بیدار موندم دیدم اومده رو ۳۶و نیم احساس کردم سردشه پتو روش کشیدم خودم بیدار بودم، چند دقیقه ای خوابم گرفت ، بیدار شدم دیدم ۳۹ونیم شده داشتم سکته میکردم فورا پروفن دادم پاشویه کردم ، ولی هنوز تبش رو ۳۸و ۳ پایین نمیاد ، دارم دیونه میشم تو اون چند لحظه که خوابم گرفت رفت رو ۳۹ونیم تشنج نکرده باشه ؟؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان قلبم مامان قلبم ۲ سالگی
سلام خانوما من بچم ۵ ساله پسره یه با بچه یکی از اشناهامون که دختره تقریبا ۱/۵سال ازش کوچیک تره داشتن بازی میکردن هی بچم اصرار داشت در بسته باشه من یواش نگا کردم دیدم داره موهای بچه رو دست میکشه و بغلش میکنه بوس میکنه یعنی چی این حرکتش؟
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان دخترماه مامان دخترماه ۲ سالگی
دخترم تقریبا۲۰ ماهشه هم قدهم وزنش روی نموداررشد ازاول تولد تاالان روی خط سبزه ولی تو تمام این ۲۰ ماه هرکی دیده گفته چراانقدلاغره ،ریزه س،کوچولوعه و...
چرابااینکه روی نمودارسبزه به نظرانقدریزمیاد،خیلی وقتا ازخودم متنفرمیشم میگم حتما من نرسیدم بهش یاگشنه مونده یاطفلی رو اذییت کردم ومادری نکردم ک خوب رشد کنه.
وقتی کسی میگه دخترم کوچولوعه انگار قلبمو با چنگ ازجاش درمیاره میندازه زیرپاش ولگدمالش میکنه دراین حدناراحت میشم ولی ب روم نمیارم همشم حس میکنم وقتی کسی این حرفومیزنه باترحم میگه انگار دارن بهم گوشزدمیکنن ک من کم میزارم درحقش....
.
.
.اه وهزاران افسوس که کاری ازم برنمیاد هرراهی رو امتحان کردم...
ازسررنجیدن نوشتم حرفیه ک به دلم سنگینی میکنه وکسی جزبعضی ازمامانای گهواره نمیتونن ک توشرایط منن نمیتونن درکش کنن😣
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان جانا مامان جانا ۲ سالگی
بچه ها با توجه به تاپیک قبل،همون لحظه که خداروشکر بالا نیاورد،الان هم نشسته داره بازی میکنه،چه علائم دیگه ای داشته باشه خطرناک؟از کجا بفهمم سرش درد میکنه؟؟
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان آقا علی اکبر 😄 مامان آقا علی اکبر 😄 ۲ سالگی
هر کی میدونه بگه دیوونه شدم
چند روزه همش دائم حس میکنم یه چیزی مثل حشره دارم رو بدنم راه میره ، حالا یه دو سه روزی هم هست که میبینم تو تنم دون دون کوچیک قرمز زده جوش کوچیک ، آبکی نیست ولی بگم آبله هست
بعد اینکه آبله جوشاش از همون اول آبکیه؟ ممکنه اینا هم یهو ابکی بشن؟
یه شب سیتریزین خوردم تاثیری نداشت
اینم بی تاثیر نیست که چند شب پیش یه حشره وحشتناک از روم رد شد و من اینجوری خیالاتی شدم
اما دیگه جوشم زده شدید تر شده
چیکار کنمممم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان محمدحسن🧸 مامان محمدحسن🧸 ۱ سالگی
با دیدنه چندتا تاپیک ذهنم به شدت درگیر شده
که ایا همسرتون توی شستن پوشک بچه به شما کمک میکنه؟
خصوصا اگر دختر دارین
پوشکش رو عوض کنه،یا وقتی پی پی کرد میبره بشوره؟
کنار بله و نه دلیل و دیدگاهتونم بنویسین🙌
مشاهده ۱۰۵ پاسخ دیگر
مامان ضحی مامان ضحی ۲ سالگی
با توجه به تایپیک قبل بله دخترم چند روز اسهال داشت. ولی دوسه روزه خوب شده ولی الان میبینم دور مقعدی قرمز شده و خیلی گریه می‌کنه
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان حَسنا مامان حَسنا ۲ سالگی
سلام مامانا نمی‌دونم تاحالا تجربه کردید این چیزی که میگم یا من فقط اینجوریم احساس میکنم که نیست کاملا واضحه که خود شوهرمم به دخترم میگه مامان رو هم باید دوست داشته باشی فقط باباشو دوست دارم امروز خیلی دلم گرفته از اینکه اینقدر من دوسش دارم ولی اون حتی میگه بهم دست نزن باهام حرف نزن گاهی اوقات میگه نگاهم نکن حس خیلی بدیهی که بچت باهات اینجوری باشه 🥺🥺اینم بگم تاحالا حتی سرش داد هم نزدم فقط دوبار از رو عصبانیت تو سر خودم زدم یا گریه کردم جلوش ولی یه داد کوچیکه هم سرش نزدم که بگم به خاطر رفتار خودمه که دوستم نداره خیلی دلم گرفته دلم میخواد هیچکی پیشم نبود گریه میکردم😔😔😔
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان آرتین مامان آرتین ۱ سالگی
خلاصه بعد دوساعت مامانم سزارین کردن بردن بخش زنان زن داییم هم اومده بود گفتن مدارک ببرین زایشگاه من بردم دادم به پرستاره دیدم صدای بچه میاد بدو رفتم سمتش .نمیدونم چه حسی بود ولی از صدای گریش فهمیدم که اون آبجی منه الهی قربونش برم خیلی ریزه میزه بود بهترین حس دنیا رو تجربه کردم .
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان امیرعلی مامان امیرعلی ۲ سالگی
پنج شنبه گذشته متوجه شدم بچم مریض شده
ولی چون میخواسم ببرمش جمع دکتر خودش تا شنبه صبر کردم
از جمعه شب تا روز شنبه که بردمش دکتر تب شدید داشت
بردمش دکتر آزیترو و کوتیتفن و کوریزان داد داروهاش کامل سر ساعت تا امروز میدادم و رو بهبودی هم بود تب هم نکرده بود بعد از شنبه دیشب هم آخرین دوز آزیترو دادمش ولی بقیه داروهاش دکتر گفته بود تا ده روز بده که ادامه دادم امروز صبح بیدار شد سرفه هاش یهو زیادتر از قبل شده بود و ظهر تب کرد ۳۸درجه
این چ ویروس کوفتیه که یهو با این همه دارویی که بهش دادم سر ساعت یهو بعد شیش روز که داره دارو میخوره باز تب کرده؟ استامینوفن دادم اومد پایین ۳۶/۸
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان ماهلین مامان ماهلین ۱ سالگی
مامانا دو دقیقه وقت بذارید منو راهنمایی کنید 🥺❤️





















‌:
سلام من قبلاً دو بار سعی کردم پستونک رو از دخترم بگیرم در حد ۷,۸روز هر بار ازش گرفتم و بهش ندادم ولی بخاطر ویروس گرفتن و گریه های مداوم مجبور شدم بهش بدم الان دوباره می‌خوام ازش بگیرم دخترم تقریبا یک سال و هشت ماهشه

بزرگترین چالش من برای از پستونک گرفتن اینه که زمانی که پستونک رو ازش میگیرم این زیر سینه من خوابش میبره همینطور که شیر میخوره و بعد به سختی باید سینم رو از دهنش بیرون بکشم چون اون حس پستونک خوردن رو بهش میده اصلا ولش نمیکنه حتی شده یک ساعت همینطوری من بذارم تو بغلم بشینم و این برای من سخته میشه راهنمایی کنی چیکار کنم

این خوابیدن با سینه من مداوم نیست با روش های دیگه خوابش میکنم اما یهو شب بین تایم خوابش که بیدار میشه شیر بخوره دیگه سینه من رو ول نمیکنه و من دیگه نمیتونم بخوابم بخاطر اینکه سینم تو ذهنشه
واقعا نمیدونم چطور ازش بگیرم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر