همسایمون بیوه هست یه ماشین داره غروب آرتام بهش گفت اجی دوست دارم بعد بوسیدش گفت برم توماشینت اونم گفت یه ساعت دیگه با خواهر زاده ام میبرمتون پارک بعد اومد در خونه گفتم آرتام بده ببرم پارک گفتم نمیدم ناراحت شد

۱۱ پاسخ

کار خوبی کردی
بچه رو دست هیچ غریبه ای نده

چرا ناراحت بشه بگو میترسم اتفاقی بیفته چون فقط من میتونم کنترلش کنم الان این حرف ها چه ربطی داشت به بیوه بودنش

یعنی زنی که بیوه هست خرابه؟

بهترین کارو کردی عزیزم بچه ت دست کسی نده نمیشه ب کسی اعتماد کرد

عزیزم کار خیلی خوبی کردی

یه بار دوتا دختر به پسرم گفتن میایی بریم پیتزا بخوریم پسرم گفت من نمیام بدون مامانم

خوب کاری کردی نزاشتی بره مگه میشه به کسی اعتماد کرد

میگفتی شرمنده پدرش اجازه نمیده تنها بفرستمش اگه مشکلی نداره‌خودمم میام

خودت برو..تنهایی بچع نفرست

خودتم باهاش میرفتی

خو مگه‌اعتماد نداری ازش یا چرا نگفت توام بیا بریم خودتم میرفتی باهاش

مقالات مرتبط

چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن
انواع صندلی ماشین کودک
انواع صندلی ماشین کودک + راهنمای خرید آن
شربت برم‌هگزین برای کودکان
شربت برم هگزین برای کودکان برای چیست؟+مقدار مصرف شربت بلتی...

سوال های مرتبط

مامان Artam❤️Asra مامان Artam❤️Asra ۳ سالگی
امروز آرتام بردم بیمارستان چون همیشه دستش به اونجاش بود براش آزمایش نوشت گفت عفونت داره بعد دکتر قدووزنش گرفت وقتی گفت قدش نزدیک نود هست گفتم جدی دکتر گفت چرا تعجب کرد نگه بهت بیشتر گفتن گفتم نه کمتر بود وهورمون رشد میزنه برای سه سانت قدش کلی خوشحال شدم وزنش هم تو اورژانس گفتن ۱۱ولی دکتر درمانگاه گفت ۱۲حالا برای وزنش کدام باور کنم
مشاهده ۱۴ پاسخ دیگر
مامان پرنسا مامان پرنسا ۳ سالگی
امشب دخترمو بردم پارک یه تایم طولانی تاب سواری کرد ی بچه دیگ امد تو صف وایساد گفتم مامان پیاده شو من دیگ هلت نمیدم تاپ وایساد بیا پایین
امد پایین اون بچه سوار شد تو راه برگشت خونه گفت اگر خجالت نمیکشیدم با اون بچه ها دعوا میکردم
گفتم چرا؟
گفت چون من دلم میخاست بازم تاب بازی کنم
گفتم عزیزم پارک برای همس پس باید نوبتی بازی کنیم ک همه استفاده کنن
یه مدته همش میگ من خجالت میکشم من احساس خجالت دارم من خجالتیم
چیکار کنم چطور برخورد کنم نمیخام احساسشو سرکوب کنم
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان Artam❤️Asra مامان Artam❤️Asra ۳ سالگی
عصرانه آرتام شیربرنج با شیره
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان Artam❤️Asra مامان Artam❤️Asra ۳ سالگی
ارتام جلوی چشم خودم تغییر نکرده ولی پریروز دختر خاله شوهرم بعداز چندماه دیدش گفت تغییر قدش بلند شد وچاق شده ولی وزنش همون وزن قبلی هست یعنی میشه تغییر کنه وخودم متوجه نشم
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان ماهان و آوین مامان ماهان و آوین ۴ سالگی
دیروز پسرمو بردم دکتر برا یبوستش گفت سه روز وشت سر هم براش شیاف بزن تا کلا روده اش تخلیه بشه بعد براش منیزیم هیدروکساید بهش داد بهش گفتم تو دسشویی کرمک خیلی ریز دیدم بهش یه شربت داد گفت تا ۵ روز بخوره
گفتم اقای دکتر تو رو خدا اگه ازمایشی چیزی هست بنویسید برا یبوستش ۲ ساله بچم اذیته همش باید با دارو مدفوع کنه برام مهم نیست هزینش
گفت بعضی بچه ها کوچیک باشن اینطورن بزرگ بشن خوب میشن نیاز به هیچ ازمایشی نیست الان دوروزه شیاف میزنم روه هاش تخلیه شده
گفتم سرپا پی پی میکنه گفت باید یاد بگیره
خلاصه باز میترسم بعد داروها باز یوبس بشه بخدا میرم مهمونی یه ساعت باید بشینم تو دسشویی طرف تا پسرم پی پی کنه ابرو ادم میره
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان فربد مامان فربد ۳ سالگی
برام عجیبه چقدر بعضی خانوم ها ارتباط اجتماعی ضعیف دارن به بچه هاشون هم یاد میدن با پسرا بازی نکنن توی پارک پسرم رفت سمت دختره تقریبا هشت ساله هی باهاش حرف زد اسمشو پرسید دختره فقط نگاه پسرم میکرد هیچی نمیگفت مامانش اومد بردتش اونور پارک ..بعد پسرم دوچرخه سوار شد رفت پیش ی دختر دیگه گفت بیا با هم دوست بشیم بیا دوچرخمو سوار شو دختره همینجوری مثل ماست نگاه میکرد بچمو منم از پارک اوردمش دم خونه بازی کنه ...ترخدا به بچه هاتون محافظت از خودشون رو اموزش بدید نه اینکه با پسرا حرف نزن سمتشون نرو فردا خودشون به مشکل میخورن توی جامعه
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان ابوالفضل مامان ابوالفضل ۳ سالگی
ی مشاور بهم گفت بچه دیگه ای نداری گفتم نه گفتم بچه های تنها این غم تو دلشون میمونه که هر وقت درد دلی دارم به کی بگن منم گفتم والا من از خواهر ام فقط زخم خوردن اونا بی که خواهر برادر ندارن نهایتش میگن نداریم ولی ماها چه قلبمون داغونه .نظر شما چیه تک فرزندی یا ....
مشاهده ۲۰ پاسخ دیگر
مامان دردونه مامان دردونه ۳ سالگی
سلام دخترم از شنبه آخرای شب تب داره تا 39.5هم می‌ره با دارو و پاشویه نهایت بشه 38. دیروز هم بردم بیمارستان دکتر عمومی بود گفت گوشش قرمزه و آزمایش هم گرفت یکم هم شک به عفونت ادراری گفت هست تکرار بشه( آزمایش ادرار در غیر استریل تمرین حالت ممکنه تو همون بیمارستان گرفت ادرارش ریخت از ناحیه باسن اومد میگم شاید از همونه یکم میکروبه)
حالا من خیلی میترسم عفونت ریه باشه به دکتر گفتم گفت مگه سرفه داره گفتم نه . امروز هم می‌خوام ببرم متخصص
به نظرتون مشکل ریه مثل عفونت حتما باید سرفه باشه؟
می‌خوام بگم یه عکس از قفسه سینه بنویسه😭
مامان نفس مامان نفس ۴ سالگی
سلام مامانا برنامتون برا فردا چیه ...مامانم زنگ زد گفت شما مهمون ما میریم بیرون به بقیه فامیلم میگیم هر کی خواست بیاد بعد مادرشوهرم گفت بیاین بریم با هم من گفتم مهمون مامانم هسیم خلاصه امروز یه دوستا بابام زنگ زده گفت با خانواده از قزوین دارن میان اصفهان خونه بابام اینا ..خونه بابام کوچیکه بابام اینا خودشون شب باید برن خونه مامان جونم بخوابن که مهمونا جاشون بشه منم قراره یه کم رختخواب ببرم اونجا براش خلاصه حالا موندم من تا حالا دوستشون و ندیدیم انگار راحت نیستم حالا موندم فردا بریم باهاشون یا بگم نمیام برم با مادرشوهرم اینا ...شما باشین میرین اشنا میشین یا کلا نمیرین
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان Artam❤️Asra مامان Artam❤️Asra ۳ سالگی
عصرانه آرتام برنج ماش سیب زمینی
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان ابوالفضل مامان ابوالفضل ۴ سالگی
دلم گرفته حس میکنم بچم اصلا دوستم نداره،فقط به باباش وابسته هست هر کار میخواد کنه میگه بابا ،امشب گفت می‌خوام کنار بابا بخوابم گفتم منم پیشت بخوابم گفت نه ،گفتم دوست نداری کنارت باشم گفت نه
یا بهونه باباشو میگیره یا مامانمو اصلا انگار من مامانش نیستم
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان پسرم وتوراهی مامان پسرم وتوراهی ۳ سالگی
رفتم سونو گرافی ۲۹هفتگی بعد داشت سونو میکرد گفت دیابت بارداری داری منم گفتم آره قرص دیابت میخورم آخرش گفت همه چی خوبه خداروشکر فقط میخوام بدونم تو سونو چطور فهمید دیابت دارم کسی نمیدونه؟
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان Artam❤️Asra مامان Artam❤️Asra ۳ سالگی
سلام خوبین آرتام همیشه دستش به اونجاش هی میکردش بعد احساس میکنم دوسال پیش خوب عملش نکردن بنظر شما ببرمش دکتر
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان خوشمزه مامان خوشمزه ۳ سالگی
سلام
مامانا پسرم یهو از دیروز غروب شروع کرد بالا اوردن
بعد دو ساعت که دیدم داره زرداب بالا میاره بردمش دکتر گفت احتمالا مسمومیت هست چون تب نداره ویروس نمیتونه باشه
سرم زد و امپول تهوع و یه امپول برای معده
و یه شربت دکیترون هم داده هر ۸ ساعت
صبح سه چهار لقمه نون پنیر خورد
یکم اب سیب دادم
با کلی گریه یه بستنی خورد ساعت ۱۱ ( چون نمیدادم کلی گریه کرد)
یکم پیش هم یکم‌موز یخ زده دادم بهش
الان از بستنی به بعد رو بالا اورد ببخشید با بوی ترشیده
من همون دمیترون رو فقط ادامه بدم یا بنظرتون ادامه داشت باز ببرم دکتر؟!
تب نداره
یه بارم شکمش شل کار کرده
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان عروسکِ من مامان عروسکِ من ۳ سالگی
خانوما من تا ب امروز ک دخترم 3سال و 8ماهشه در حد توانم هر چی ک دخترم خاست و اراده کرد رو براش خریدم. از خوراکی بگیر تا اسباب بازی و لباس.. ب قدری که تقریبا هر چن روز درمیون لباس جدید میپوشه میره بیرون یا پارک.. همیشه مرتب و تمیز.. بحدی ک وقتی میریم پارک چن تا از خانوما ک سلام علیک داریم ب دخترم میگن وای چه لباس قشنگی پوشیدی یا میگن چه حوصله ای داری لباس و با گیره مو و عینکش رو باهم ست میکنی اکثرا.. خلاصه خاستم بگم ر این حد رسیدگی دارم بهش حالا در کنار اینا اصلا آدم باج دهنده ای نیستم وقتایی شده دخترم چیزی خاسته و من میگفتم نه و این نه واقعا نه بود اگر گریه کنه بهش میگم با گریه تو من هیچ کاری برات نمیکنم هروقت گریه ت تموم شد باهم صحبت میکنیم.. خیلی وقتا خیلی چیزاشو خودم از رو ذوق خودم براش میگیرم... امروز دخترم و شوهرم باهم رفتن پارک یکی از دوستای دخترم هروقت دخترمو میبینه میگه بریم خوراکی بخریم( همراه مامانمون) امروزم ب دخترم گفت بریم مغازه؟ دخترم ب باباش گفت بریم مغازه و شوهر خنگ من از قضا کارتش رو نبرد و ب دخترم گفت بابا تو خونه کلی خوراکی داری( واقعانم داره هفته پیش رفتیم فروشگاه فقط شاید نزدیک ب یه تومن براش خوراکی های مختلف خریدیم بعد شوهرم از سرکارش نزدیک ب 500هزار براش اسنک خریده آورده) خلاصه شوهرم گفت کلی خوراکی داری یهو دخترم گفت وایسا برم از مامان دوستم بپرسم و دویید رفت گفت:
مشاهده ۳ پاسخ دیگر