۱۰ پاسخ

کاش یک مشاوره تلفنی میگرفتی که بتونی الان که بچه است جلوش بگیری،این چیزا که گفتی اصلا خوب نیست من نمیدونم چرا خودشون به گاوی میزنن جلو فهمیدن وایمیسن

میفهمم چی میگی درست این مشکل رو هم با مادر خودم و مادرشوهرم دارم من هرچی میگم نکنید بابا فردا کسی که فوش دون میشع منم نه شما ها
بخدا اینقدر غصه میخورم که نگو همش بیرون انتظار داره بهش خوراکی بدن دست به همه چی میندازه با گریه حرفشو جلو میبره و....

خب تشر بزن
باارزش تر از بچه مگه چیزی هم هست؟

چند بار احترام کردی چیزی نگفتی ولی یبار برای همیشه ...

چقدر بد دو ترببته میشه بچه

منم بودم اصلا نمی‌ذاشتم پسرم بره سمتش

حرفای من باایدی تو.واقعا شرایطمون مثل همه.من سفت وسخت پشت تربیت دخترم واستادم نه میزارم ابنبات بده بهش نه گوشی.به دخترم یاددادم ابنبات پرت بده گوشی هم دو دیقه خسته میشه پس میده.دوسالم هست باهاش حرف نمیزنم کلا.

با شوهرت دربارش صحبت کن بترسون شوهرتو بگو اگ بچه قند بگیره چیی رشد نکنه چی. بگو اگ چیزی ب بچم بشه من میدونم تو وبابات اول شوهرت باید جلوشون بایسته. بعد اگ دیدی باز تکرار کرد قاطعانه ازش بگیر نزار بچه بخوره. تو تاپیک یکی از مامانا هست بچش واس قند بالا بستری شده نمیخوام بترسونمت ولی عوارضش زیاده ما مان منم خیلی این کارو میکرد باهاش دعوای بدی کردم دیگ تکرار نکرد

زیاد بهش فکر نکن دختر منم اینطوری که عادت داشت به پدرشوهر و مادرشوهرم ۱۰ سال باهم تو ی ساختمونیم الان ک ۷ سالش شده کلا بهشون توجه نمیکنه، پسرمم الان وابسته اوناست ولی بزرگتر ک میشن وکلا تغییر رویه میدن

با احمق جماعت نمیشه بحث کرد
فقط خودت خسته میشی

ببخشید آ،ولی مقصر خودت بودی ک از اول برخورد نکردی

سوال های مرتبط

مامان نی نی مامان نی نی ۲ سالگی
خانما شمایی ک با پدرشوهر مادرشوهر تو یه ساختمون زندگی می‌کنید دخالت میکنن تو تربیت بچه هاتون من دیگ خسته شدم باهم زندگی نمی‌کنیم بخاطر دکتر رفتن اومده اینجا واقعا دیگ رد دادم بچم سواستفاده گره میدونه جلوی اون نمیتونم نه بگم یکسره گریه میکنه گوشی میخام منم ندم یکاری میکنه پدرشوهرم بچه بدتر کولی بازی در میاره ینی اگ کل ۲۴ ساعت گوشی دستش باشه من حق ندارم گوشیو بگیرم دوسه بارم گوشیو زده زمین رفته تعمیر میگم خراب میکنه گوشیمو میگه جهنم ینی بچه ارزش گوشی ده بیست تومنی نداره😑😑میگم کور میشه این اصلا خوب نیست براش میگه نه بچه گریه میکنه باید گوشی بدی بهش گریه نکنه فقط😑بچم بد غذاعه من ب زور و مکافات بهش چن لقمه یا چن قاشق غذا میدم تا قانعش میکنم ک بشینه غذا بخوره میگ نمیخاد حتما گشنش نیس ک بخوره دیگ😑😑بچه ام اینو میشنوه پا میشه میره من نهایت مامان بابام مثلا پسرم بخاد کار بد کنه دعواش کنم بگن کاریش نداشته باش ولی اینجور کارا رو کار ندارن یا تف کردن بهش یاد داده سر صب ۶ پا میشه بالاسر بچه نازش میکنه دیگ اونم پا میشه😑هوووفففف خدااا
مامان لیموشیرینم👶 مامان لیموشیرینم👶 ۲ سالگی
بچه ها یه راهنمایی ضروری
مامانم چهار تا بچه داره
کلا تو زبون بچه داری خیلی بلد هست یعنی ب بچه های خاله هام
دختر خاله هام تو ختنه تو ناف مادرم رفته
از وقتی دختر من ب دنیا اومد
چن وقت بعدش پسرم بخاطر لوزه بستری شد دیگ از بیمارستان ب بعد ب من وابسته شد
این وابستگی اقتضای سنش هست
متاسفانه مامان من اینا رو نمیدونه
و کلا ب من ایراد میگیره
وای چرا بلند حرف زدی

مثلا بچه ها گربه کنن از پشت گوشی ی جوری وحشتناک و ترسناک میگ ایوای چی شده
میگم هیچی بابا مثلا زمین خورد
برمیگرده میگه ایوای انگار گریه کنه
چرا مراقب نیستی اگ سرش چیزی شد چی
در عادی ترین حال ها وحشتناک برخورد می‌کنه
پسرم موهای دخترم رو می‌کشه میگ ایوای این بچه از ترس مرضی خواهد گرفت
آخرش یه چیزی میشه
منم عصبی میشم بلند و تند جواب میدم
میگم این همه بچه ها دعوت می‌کنند
مگ قرارع همه تک فرزند باشن
الآنم زنگ زدم دارن میان اینجا
بخدا می‌دونم کلی درسز می‌کشه اون همه راه میان
کمک حالم هست
ولی الان پسرم ک دل‌پیچه داره یهو گریه می‌کنه
می‌دونم میخاد وحشتلک بپرع جلوم ایوای این یه چیزیش هست ببرید اورژانس
میگم آخه چطور رفتار کنم