۱۴ پاسخ

من از همون اول هم بارداریمو گفتم هم اینکه سه قلو دارمو
ببخشید ولی اینکه مردم چشم میزنن هیچ وقت تو کت من نرفته مگه به خدا اعتماد نداری؟ دست خدا بالاتر از چشم مردمه تا خدا نخواد هیچ اتفاقی نمیفته بعدم مگه فقط ما حامله میشیم که کسی چشم بزنه به والله واسه هیچکس حتی مهمم نیست!
در ثانی من چون شرایطم خیلی خاص بود استراحت باید می‌بودم و خونه مامانم میومدم ترجیح میدادم بقیه شرایط و ملاحضاتم و بدونن تا اینکه پشتم حرف بزنن بگن چه سوسوله ادا درمیاره یه حامله شده از روز اول خودشو انداخته!

به نظر من اگر کم کم نگی بعد ییهو بشنوند دوقولو زاییدی خیلی بدتر به چشم میای حداقل تو ماه هشتم بگو اونم نه به همه به خودیا بعدشم ذکر و دعا فراموش نشه

اصلا نگو

نگو بزار دنیا بیان چهل روزشون بگذره 😆بعد بگو من ک خیلی روی دوقلوها حساسم تو خیابون دوتا دختر بغل مامان باباهاشون دیدم دوقلو بودن چقدرم خوشگل دلم رو بردن البته براشون صلوات فرستادم شرایط نگهداری سخته.

بنظر من بذار ماه آخر بگو ، ذکر ماشالله لاقوه الا بالله العلی العظیم هم زیاد بگو ، منم ب چشم معتقدم ، ازینکه زود گفتم هم پشیمونم بعضیا تنگ نظرم بعضیا هم از روی خوبی و محبت ناخداگاه چشم میزنن

منم دارم و الان دگ کم کم دارم میگم ب نزدیکا

خانوما چشم زخم واقعا وجود داره ولی خدا وکیلی دیگه انقد بزرگش نکنید بالاخره خدایی هست که قدرتش بالاتر از همه ی اینهاست

ن عزیزم نگو منم دوقلو بود متاسفانه از دهنم در رفت به خواهر شوهرم گفتم دیدم همه خبر دارن خیلی هم گفتم به کسی نگو ۱۲ هفته سونو رفتم یکیش رشدش متوقف شد

عزیزم اینو بدون که اگه به عزیزانت هم میگی ممکنه اونا راز دارت نباشن، منم نمیخواستم خبر بارداریم پخش شه، همه فامیلای همسرم می اومدن به مامانم تبریک می گفتن( ینی همه نوه های دورشونم خبردار شدن هم من به خانواده همسرم گفتم😐)

اصلا نگو بگی ک چی بشه؟؟؟؟؟

نگی بهتره آرامش خودتم بیشتره‌ . بقیه ک بدونن با نظرات و پیشنهاداتشون آرامش نداری. تهش ماه ۸ میتونی بگی

من بجز مامان بابام و مادرشوهر و پدر شوهر و برادر شوهر مجردام کسی نمیدونه دوقلو دارم هنوز اقوام نمیدونن باردارم کلا دفعه قبل بد چشم خوردم میترسم

نگو عزیزم یه ماه آخر بگو

نه بابا نگو تا روز زایمان نگوو. اصلا بگی چی میشه. کی چشم خوشبخیتت رو داره

سوال های مرتبط

مامان ٢نون خامه اي💕💝 مامان ٢نون خامه اي💕💝 هفته سی‌وسوم بارداری
مامان معجزه مامان معجزه هفته بیست‌وسوم بارداری
خانما من با خواهر شوهرم و جاریم وسطی خیلی دوستیم با جاریم ک قبل عروسی دوست بودیم .من ک باردار شدم ب این دوتا گفتم ک دوقلو باردارم ولی گفتم ب کسی نگن اونا هم استقبال کردن گفتن اره براچی بگی نمیخواد بگی .سرکلاژ کردم استراحت مطلق شدم مجبور شدم ب مادر شوهرمم گفتم .
در صورتی ک هیچ کدوم از فامیل های من اصلا خبر نداره حتی باردارم
من ب مادر شوهرم گفتم ک نمیخوام کسی بدونه دو قلو باردارم الکی خودمو بندازم رو چشم و اینکه من خودم از وضعیتم هنوز مطمئن نیستم
.گفت خب شکمت پیداس نمیشه اگه کسی پرسید دروغ بگم
من فقط میگم ک اره بارداره .
حالا من بعد انومالی بهش گفتم جنسیت دختر و پسرن
.یک ساعت بعد دیدم کل فامیل بهم زنگ ک تبریک بگن.
من خیلی ناراحت شدم ک رفته ب همه کفته
و این ک ب همه گفته پسره
چرا نگفته دختره؟؟؟؟؟
اصلا من شاید میخواستم جشن تعیین جنسیت بگیرم
ب شوهرم گفته بودم الان میگه همه میدونن دیگه چ جشنی بگیریم
.
خلاصه دیشب اومده خونمون باهام بحث میکنه
خیالش راحت شده ب همه کفته باردارم اونم پسر
الان داره باهام بحث میکنه دعوا میکنه چرا نمیزاری بگیم دوقلو بارداری
گفتم دلم نمیخواد من هنوز جرات ندارم برا خودم لباس بارداری بخرم از بس ک همش چالش و استرس دارم
حالا میگه اگه نمیخواستی کسی بدونه دو قلو بارداری چرا پس به صبا(جاریم)گفتی ولی ب جاری بزرگت نگفتی چون جاری بزرگه بچه خواهرشه
مامان ارسام مامان ارسام ۲ ماهگی
مامان خوشگلای مامانی مامان خوشگلای مامانی هفته بیست‌ویکم بارداری