سلام دوستان
دیشب خواب عجیبی دیدم
خواب دیدم حامله هستم و دختر دارم 💔زایمان کردم اما در حین زایمان بیهوش شدم
وقتی بهوش اومدم هیچ کس نبود پیشم و بهم سوند وصل بود
و شکمم بخیه خورده بود
یکم پرستار پرستار گفتم پرستار با یک دختر بچه که لباس های سفید کرم تنش بود اومد پیشم و بهم نشونش داد گفت این گل دخترته
ببین چ نازه شبیه عروسکاس
دیدمش واقعا شبیه عروسک بود
گریه داشت میکرد گرفتمش تو بغلم ساکت شد بوسش کردم
پرستار گفت شوهرت بیرونه
بیاد تو گفتم آره
اومد شوهرم تو گفت دیدی بچه چ نازه گفتم آره گفت درد نداری گفتم نه
گفت اسم بچه رو چی بذاریم گفتم از اسم آوینا بدم اومد ایمان چون یکی قبلی رو قرار بود آوینا بذارم
حالا که اونو خدا گرفته بذار اسمش هم باهاش ببره
اسم اینو بذاریم دلانا این به معنی قلب منه یعنی قلب مادر
گفت باشه می‌ره کاراشو می‌کنه تا بذاره دلانا
این خواب تعبیرش چیه کسی می‌تونه بگه
بعدش هم داشتیم برمیگردیم دنبال تم تولد بچه بودم حالم هم خوب بود دنبال اسم دلانا بادی می‌گشتم برای جشن تولدش

۷ پاسخ

انشالله که خیره عزیزم انشالله زود خبر بارداری تو بیایی بهمون بدی

📌 تعبیر کلی: این خواب بیشتر نشانه‌ی تغییر و شروعی تازه در زندگی شماست.
ممکن است در حال ورود به یک مرحله جدید باشید (مثل ازدواج، مهاجرت، شغل تازه یا حتی تغییرات روحی).

بچه‌ی عروسکی نمادی از نگرانی‌ها یا ترس شما نسبت به واقعی بودن این شروع تازه است.

اسم "دلانا" یا "آوینا" اشاره به جستجوی آرامش و عشق در مسیر جدید دارد.

دیدن همسر و همراهی او در خواب، نشانه‌ی حمایت و پشتیبانی در مسیر آینده است.

انشالله خیره ♥️ بزودی دامنت سبز بشه به فرزند سالم‌و صالح

میگن خواب دختر ببینی ‌زایمان کنی یعنی برکت ‌خوشی پیش روی داری

انشالله زود باردار میشی

ان شاءالله زودی حامله میشی

با این خواب قلبم اکلیلی شد چی میشد خدا تو واقعیت همچین چیزی رو میذاشت تجربه کنم 🩶💔

سوال های مرتبط

مامان دخترم مامان دخترم هفته پنجم بارداری
پارت۲
صبح شد رفتیم بیمارستان از داروخونه بیمارستان همسرم کیف مخصوص مادر و نوزاد تحویل گرفت
رفتیم توی اتاقی که قرار بود داخلش بستری بشم دو تخته بود که از شانس خوبم فقط من توی اون اتاق بودم
پرستار اومد برام سوند وصل کرد
یکم سوزش داشت و میترسیدم ولی خداروشکر قابل تحمل بود سختیش این بود که باید با سوند پا میشدم راه میرفتم و مینشستم و مدام احساس ادرار داشتم ....🥲
پرستار اومد و گفت باید بریم روی ویلچر نشستم و به سمت اتاق عمل رفتیم
وقتی منو برد اونجا اولین کسی که اومده بود برای عمل من بودم و چندتا دکتر و پرستار که درباره همههههه چیز به غیر عمل و جراحی صحبت میکردن 😂😂😂😂
مثلا درباره حقوق اضافه کاری قیمت سیمان....
و منم داشتم استرس میکشیدم😑🤣و دعا میکردم زودتر دکترم برسه
بعد از نیم ساعت نشستن اونجا بیمارهای دیگه هم اومدن که عمل های مختلفی مثل بینی زانو و کمر داشتن هم اومدن....
یه پرستار اومد و بهم گفت بریم اتاق سزارین
و بازم خودم تنها نزدیک ۲۰دقیقه اونجا نشستم و استرس کشیدم همچنان سررررردم بود یخ زده بودم منتظر که دکترم بیادش😁