خانوما بچه های شما هم اینطورین ؟؟

بخدا روانی شدم اصلا
مرسانا حرف که نمیزنه ولی تا دلت بخواد غرررررر میزنه انقد غرررر میزنه که حالم بهم میخوره نق نق نق بابا بسه دیکه اخه چقد غرررر میزنی بچه
سر کوچیکترین چیزا میخواد گریه کنه و سرشو بزنه زمین
سر هرچیزی
مثلا شیشه شیر میخوره بعد میگه هوووووم هووووم هوووووم 100 بار میگه هوووووم بعد میاد میزاره تو اشپزخونه مثلا رو کابینت من یکم بدم عقب تر جیغ و گررریه که چرا دادی عقب
برنانه کودک میبینه وسطش میره پیام بازرگانی گررررریه که چرا رفته و جیغ
یا ماکارونی شکلی خام میخواد اخه کی میخوره خامممم اصلا میتونی ؟؟؟
رشته اش نپخته
ماکارونی ساده نپخته
جرئت ندارم در کابینت باز کنم
وااای اصلا انقد زیاده که حوصله ندارم بنویسم بخدا از بس هیچی نمیگم روانی شدم سرم داره میترکه از درد هی میخوام جیغ نزنم نمیشه خودمو سر در کابینت و دیوار خالی میکنم مشت میزنم یا سفت میبندم که باهاش دعوا نکنم بخدا اصلا خستم کرده اینا چیزی نیستا جرئی از کاراشه

یچیزی بگم بچت چون حرف نمیزنه و نمیتونه منظورشو برسونه بهش فشار میاد با نق و جیغ و بهانه کارت سخته خیلی سخت فقط باید باهاش مدارا کنی و اگه یچیزی غلطه با جایگزین کردن رفتار درست بهش بفهمونی
بیشتر بغلش کن و بهش امنیت بده الان هر دوتون شرایطتون سخته عزیزم

اه اصلا گفتی عصبی شدم
اره بابا بچه منم همینه همش نق میزنه

اصلا انگار داری پسر منو توصیف میکنی واقعا منم دیگه نمی‌کشم🥴😤😭

اخ هلن منم خیلی غر میزنه الکی الکی سر چیزای مسخره

من که به زوال عقل دارم نزدیک میشم🙌

میشه بهم درخواست بدی داشته باشمت عزیزم

طبیعی باید فقط بازی کنی باهاش تو بازی صحبت کردن هم یاد میگیره مثلا جای عروسک ها حرف بزن تو بازی

ایییش از دل من گفتی سر رشته آش و ماکرانی
نق نق گفتی تموم یک دقیقه نمتونم برا خودم وقت بزارم
آشپزی میکنم از بس تو دست و پا مامان مامان میگه نمیفهمم چی ریختم چی پختم

فقط میتونم بگم باید آرامشتو زیاد کنی و با حوصله باهاش رفتار کنی بچه ها خیلی حساسن من وقتی تند با پسرم حرف میزنم بدتر میکنه ولی با حوصله و ارامش و محبت میرم سراغش خیلی خوب حرفمو گوش میکنه

وای کلا نق هاشون رو مخیه🥺حالتو میفهمم

پسرمنم همینه

بچه اول منم همینجوری بود بخدا انقد نق نقو بود که از زمین و زمان حاااالم بهم می‌خورد بچه دومم که بدنیا اومد انقد تاثیر داشت که خیلی خیلی بهتر شد و بردمش کلاس اونم عالی بود من از لحاظ مالی یکم ضعیف بودم نمیتونستم پول زیاد بدم آموزشگاه ها می‌بردم فرهنگسرا کلاس...یه کلاسی بود شبیه مهدکودک بود هفته ای دو جلسه بود بچه ها نقاشی می‌کشیدن و بازی میکردن یمدت بردم بعد از سه سال و نیمگیش بردم اسکیت و زبان خیییییلی راضیم انقد الان دختر خوبی شده که نمونه نداره ببرش مهد اگر میتونی که خیلی تاثیر داره

بخدا منم همینمعزیزدلم
فرشو تا میکنه بعد صاف میکنم انقد گریه میکنه که چرا صاف کری
گوشیمو میزنم تو شارژ انقد گریه میکنه که چرا اینجا زدی
ینی هرررررکاری میکنم باید جواب پس بدم
بخدا اختیار هیچیو ندارم

الان سن لجبازی و بهونه گیریه پسر منم همینه پریشب عقدی دختر داییم اصلا بغلم نمیاد حالا تو مراسم اینقد گریه کرده و نق زده که منو بغل کن از بغلم پایین نیومده فقط خرابکاری میکنه اخرش منم میزنم زیر گریه از دستش😭😭

بله ماله ماهم همینه من که رد دادم🥲

طبیعیه بابا بچه های ماهم همینجورین
چرا حرف نمیزنه؟؟؟

بچه منم اینجور ب علاوه نخوردن غذای بافت دار