ینی برکام روی زنعموی شوهرم ریخته با بچع بزرگ کردنش .
بچش ۱ سال ونیم داره
اینقدر مراقبش هست وای سرش نخوره ب اینجا وای نیوفته وای چیزیش نشده خودش دیونه کرده حاملع هم هست
ینی هنوز خودکفا نشده هنوزم میخوره زمین
اینقدر این بچه رو گرفتن نمیذارن خودش یکم راه بره راه رفتن یاد بگیره
واقعا حساسیت در این حد حال بهم زن هست
گندم بچم ی دقیقه نمیتونه باهاش بازی کنه مدام مراقبش هست ک وای توپ نخوره تو صورتش وای هولش نده وای موهاش کشیده نشه
درضوذنی ک گندم اصلا دختری نیست ک اهل زدن باشع آدم ی دقیقه میشینه کنارش اعصابش خورد میشع

ظلم میکنن در حق بچه
ما دیروز رفته بودیم خونه بازی ،همه بچه ها با هم بازی میکردن ، سر و کله ی هم میزدن ،خلاصه مشغول بودن
یه بچه چهار سال حدودا تنها برا خودش یه گوشه بود ،هر بچه هم نزدیک می‌شد مامانش فوری به بچه ش میگفت مامان نزار بیان نزدیکت
مامان نزار به اسباب بازی های اطرافت دست بزنن
مامان ال کن ،مامان بل کن
خلاصه یه سم میخواست تحویل جامعه بده

تبریک میگم قراره یه فرزند وابسته تحویل ب جامعه بده که بدون مامانش نتونه شلوارش بکشه بالا

این حساسیت نیست مریضیه
بچه بزرگ شد ممکنه وسواس بگیره و خود خواه بشه

منو همسرم هم حساسیم
ولی ن دیگ در این حد 🤭

این بچته یا بچه اونا

عزیزم چ نازه گناه داره

بچه رو بی اعتماد به نفس به بار میارن

تنبل بار میان اینجور بچه ها

همینی ک گفتی تصور کردم عصبی شدم وای بحال روزی ک بخام باینجور ادما معاشرت کنم

بچه اولشونه؟