۱۹ پاسخ

ای خدا🥲🥲🥲🥲 خداروشکر ک ب خیر گذشته عزیزم ناراحت نباش فقط خداروشکر کن بخاطر همینا ک از طبیعی میترسیدم

ب چاق و لاغری نیس اتفاقا چاق ها زور دازن باز لاغرها با لگن کووجیک و بدن ضعیف شاید سخت ترشون باشه ب چاقی لاغری نیس ب توان بدن فرد هسنش کلا زایمان طبیعی وقتی میگن زور یا فشار بیارربایددد همکاری کنی همین وگرنه سخت میشه گیر میکنه

با وکیوم کشیدنش بیزون.دختر منم با وکیوم کشیدن بیرون.ربطی به لاغر و چاق نداره.کلا بچه که تو کانال زایمان هی بره بیاد مجبورن با این دستگاه بکشن‌بیروناحتمالا خیلی هم بخیه خوردید درسته؟

مبارکه عزیزم شما خوش زا نبودی وگرنه کنم‌تپل بودم وحشتناک ولی طبیعی زایمان کردم با خاطره ای خوب

خدا رحم کرد خداروشکر مبارکه

دردات شروع شده بود؟؟

بازخداروشکرزاییدی من هنوزدردام شروع نشده

آخی عزیزم خداروشکرقدمش مبارک باشه عزیزم

قدم‌ نو رسیده مبارک عزیزدلم

واییییی کدوم بیمارستان بودی دولتی بود؟؟

خداروشکر که هردو سالمین
مبارکه
قدمش پر خیرو برکت باشه براتون عزیزم

بسلامتی گلم😍❤️

مبارک باشه عزیزم دیگه تموم شد ناراحت نباش
حالا ی دخمل ناز داری

شکرخدا انشالله قدمش خیرباشه مبارکه عزیزم

خداروشکر هردو سالمید،

بسلامتی قدمش مبارک باشه 😘🙏🏻

انشالله قدمش پربرکت

چقدر مگه اضافه وزن داشتی ؟
توی بارداری چقدر زیاد کردب؟

منم از همین ریسکای طبیعی میترسیدم که رفتم سزارین،تازه من لاغرم هستم

سوال های مرتبط

مامان نی نی مامان نی نی ۳ ماهگی
سلام خانما #تجربه‌ی زایمان
۳۹ هفته بودم شب توی خونه کیسه ابم ترکید و ۱۲ شب رفتیم بیمارستان متوجه شدیم پسرم مدفوع کرد بهم امپول فشار زدن تا دردام شروع بسه از ۱۲ شب تا ۷ صبح درد کشیدم ماما همراهم اومد شروع کردیم به انجام ورزش هام خداراشکر تا ۱۰ سانت پیش رفتم و فول شدم برای زایمان ماماعامل زایمان اومد بالا سرم و هر چقدر من تلاش کردم نمیتونستم درست زور بزنم بچه بیاد بیرون شاید دوساعت توی ۱۰ سانت موندم بطوری که هیچ جونی نداشتم پزشک اومد بالا سرم گفت سر بچه پایین نمیشه بریم سزارین با این حال بچه داشت خفه میشد و منم نمیتونستم دیگه زور بزنم در نهایت پزشک گفت دستگاه بیارن برای کمک ب زایمان یه دستگاهی بود مثل مکش شیر دوش برقی با کمک داستگاه به سختی زیاد زایمان کردم و دستگاه سر پسرمو زخمی کرد خودمم بالای ۲۰ تا بخیه خوردم خیلی سخت و دردناک بود ولی خداراشکر تموم شد ۸ روزمم بخاطر زروی پسرم بیمارستان بستری بودم
خداراشکر که پسرم بدنیا اومد چون پزشک میگفت بچه خفه داره میشه و چنددقیقه کلا فرصت داریم سخت بود ولی گذشت
امیدوارم که شما به راحتی زایمان کنید
مامان رایانم🐒 مامان رایانم🐒 ۴ ماهگی
تجربه زایمان:۳۷ هفته ۴روز رفتم سونو آب دور بچه داشت کم می‌شد دکتر ختم بارداری داد رفتم بیمارستان پیش دکتر خودم نمیخواستم زایمان کنم
رفتم دولتی بستری شدم ساعت ۲شب فرداش ساعت ۱۰معاینه شروع شد با آمپول فشار ساعت ۱ظهر دردام شروع شد دردی که ده ساعت یعنی تا ۱ظهر تا ۱۰شب طول کشید دردش قابل توصیف نیست بچه ب دنیا اومد
اما انقدر من درد کشیده بودم داد زدم روی تنفس بچه تاثیر گزاشت بردنش ان ای سیو خودمم با کلی بخیه ای که خوردم شب زنگ زدن برم به بچه شیر بدم سه روز تو بیمارستان با نشستن روی بخیه ها به شدت عفونت کرد بد جوش خورد
من هرموقع یادم بیاد خداروبارها شکر می‌کنم بابت اون حس قشنگ لحظه ای که گزاشتن روی سینم بچمو سالم صحیح ولی اگه به عقب برگردم زایمان طبیعی انتخاب نمیکنم
از نظر علمی نمی‌دونم چرا میگن کمتر ضرر داره
ولی بنظر من سزارین زخم بخیه روش بازه خیلی بهتر میتونی ازش مراقبت کنی تا طبیعی که باید بنشینی جایی که مرطوبه و …در هر حال زایمان طبیعی برای من اونطوری نبود که میگفتن دردش فقط موقع زایمانت
این نظر شخصی من بود امیدوارم که بدون درد با لذت دلبندتونو بغل بگیرین🥰🥰🥰🥺
مامان ماهان 🩵 مامان ماهان 🩵 ۴ ماهگی
بعد رفتم زایشگاه تا تاریخ سونو رو نگا کردن دیدن ۳۵ هفته ۴روزم گفتند برگرد برو گفتم درد دارم دهانه رحمم بازه گفتند تا دوهفته دیگه میتونی نگه داری خلاصه خیلی اذیتم کردن تا بستری کردنم دکترم زنگ زد بهشون دعوا کرد گفت مریضم زایمان میکنه
بعد منو بردن او اتاق گفتند که باید باشی با دردای خودت پیش بری ساعت ۱۲ بود اومدن آمپول ریه زدن بعد خلاصه منم کم وبیش درد داشتم همینجوری ادامه داشت تا ساعت پنج ونیم دکترم اومد گفتم که من امروز زایمان میکنم یا نه گفت بعداز مطب میام کیسه آبتو پاره میکنم تا زایمان کنی
خلاصه دکترم ساعت ۱۰شب اومد کیسه آبم پاره کرد همچنان کم درد داشتم از ۱۱دردام وحشتناک شروع شد دکتر اومد معاینه کرد گفت ۵سانتی
البته هیچ آمپول فشاری بهم نزدن اینا دردای خودم بود
دکتر معاینه کرد رفت ساعت ۱۲ اومد واقعا دیگه نمیتونستم تحمل کنم دردارو دکترم با فوت کردن که بهم یاد داد عالی بود به محض اینکه دردام شروع می‌شد با فوت کنترل می‌کردم تا یه ربع به یک احساس مدفوع داشتم دکترم گفت سر بچه دیده میشه تا کاراشونو کردن بایه زور عالی
ساعت ۱شب به دنیا اومد پسرم
بعد دیگه دکتر شروع کرد به بخیه زدن ترمیم هم کردم
۳۵ هفته ۵روزم بود پسرمم با وزن ۲۸۰۰