۸ پاسخ

انشالله زودی خوب میشه گلم نگران نباش

انشالله زودی حالش خوب میشه باهم برمیگردین خونه عزیزم برات دعا میکنم 🤲🏻💖

ب نظرم دکترت ماهر درش نیاورده مایع امنیوتیک رفته دهنش .کودوم شهری .
دلم درد گرفت برات

چشام اشکی شد خدا برای هیچ کس نیاره این روزارو ‌.
چند نفر دیدم این مدلی شدن آنتی بیوتیک میدن به بچه دوره داره بعدش خوب خوب میشه اصلا نگران نباش.

تبریک میگم پاقدمش مبارک.
انشالله حالش خوب بشه و نی نی رو بگیری بغلت و باهم برگردین خونه عزیزم.
خدا به همراتون🌹🥰

ایشاله زودی مرخص بشه با هم بیاین خونه من خیلی دعا میکنم براتون

انشالله زود خوب میشه گلم نگران نباش

ان شاءالله زودی حالش خوب میشه باهم دیگه برمی‌گردید خونه

سوال های مرتبط

مامان شازده خانوم👑 مامان شازده خانوم👑 ۶ ماهگی
پارت اول _زایمان طبیعی

خب قضیه ازونجایی شروع شد ک شب قبل از ب دنیا اومدن دخترم با زندایی همسرم رفتیم بیرون پیاده روی بعدشم ک برگشتم خونه ی کمر دردای خفیفی داشتم ک فک میکردم بخاطر همون پیاده رویه خلاصه گذشت و دردا هی میومد و میرفت خلاصه اون شب گذشت و شب اخری ک دخترم تو دلم بود رفتیم خونه مادرشوهرم برا شام ک کمر دردام کمی بیشتر شده بودن ک توقع نداشتم درد زایمانی باشن شامو ک خوردیم برگشتیم خونه ساعتای ۱۱ اینا بود ک تصمیم گرفتم بخابم تا شاید دردام تموم بشه در صورتی ک زهی خیال باطل 😂😐 از همون تایم ک تصمیم گرفتم بخابم مدام دسشوییم میگرفت و تو راه سرویس بودم دیگ تقریبا ساعتای ۱۲ و نیم شب بود ک از سرویس برگشتم و رفتم دراز کشیدم دراز کشیدنم همانا و خیس شدن کل هیکلم همانا ...کیسه ابم پاره شد دیگ از جام پا شدم همسرمو بیدار کردم بهش گفتم تا زمانی ک من میرم دوش میگیرم زنگ بزنه ماماهمراهم هماهنگ کنه وسیله هارو اماده کنه زنگ بزنه مامانش بیاد بریم بیمارستان دیگ تا رفتم حموم و وسیله هارو جمع کردیم شد ساعتای ۱ شب مادرشوهرمم اومدن راه افتادیم ساعت ۱:۴۵ رسیدیم بیمارستان تا کارای پذیرشو کردیم شد ساعت ۲ و دیگ خدافظی کردم و رفتم داخل زایشگاه اونجا یکی از ماماهای تریاژ معاینه کرد گف ۲ سانتی برو تو از دردش بخام بگم برا بار اول خب دردناک بود ولی ن طوری ک میگن دستشونو تا کمر میکنن تو و این چیزا یکم اغراقه ‌.

بهم لیاس دادن پوشیدم و رفتم داخل زایشگاه خلوت بود بجز من تقریبا چهار پنج نفر دیگ در حال درد کشیدن بودن ک در بدو ورود من یکیشون زایمانی شد و فوری بردنش تو اتاق زایمان دیگ من رفتم رو تخت دراز کشیدم و دوباره یکی از ماماهای خود زایشگاه اومد معاینه کرد و گف ۱ سانت😐
مامان ساحل و سهیل 🤍 مامان ساحل و سهیل 🤍 ۴ ماهگی
من اومدم با تجربه زایمان بچه دومم
من روز ۱۲ صبح حالم خوب بود پاشدم خونه جمع کردم رفتم خونه مامانم از اونجا اومدم یکم درد داشتم فقط رفتم صدا قلب بچه گوش دادم گفت ۱ سانتی خوبه قلبش برو پیاده روی کن
من اومدم خونه یکم ورزش کردم و پیاده روی کردم و رفتم ی دوش گرفتم
اومدم آماده شدم تا برم ان اس تی
رفتم ان اس تی و همه چی خوب بود معاینه کردن گفتن دو سانتی بستری نکردن گفتن هنوز زیاد مونده تا زایمانت برو خونه هر چی گفتم بستری کنید بستری نکردن راهم دور بود
اومدم خونه خمین ک رسیدم خونه نیم ساعت بعدش ی چی انگار ت دلم افتاد پایین تق صدا داد کیسه آبم پاره شد
و راه افتادیم تا بیمارستان ۱ ساعت راهه دردام‌داش شروع میشد رسیدم بستری کردن معاینه گفتن ۳ سانتی
دردام اولش قابل تحمل بود رفته رفته با سرم بیشتر شد هر ۱ دقیقه ۱ بار بود دیدن دردام زیاده اومدن سرم قطع کردن
گفتن ببینم درد عادی خودت چقد خر ۵ دقیقه ی بار شد گفتن اگه حس مدفوع داشتی مارو صدا کن صدا زدم اومدن دیدن گفتن ۴ سانتی
کردم از درد انقد جیغ داد زدم
رفتم سرویس واسه ادراد ک وقتی اومدم دردم بیشتر شد جیغ زیاد شد گفتم ی چی داره میاد بیرون انگار ک اومدن نگا کردن گفتن ۷ سانتی بردن زایشگاه انقد روز زدم میگفتن نمیخوایم پاره بشی ولی انقد زور زدم خودم پاره شد پوستم بدون اینکه اونا تیغ بزنن
ساعت ۴و ۴۰ دقیقه پسرم ب دنیا اومد همه دردام ر راحت شدم اون لحظه بعد اینکه اومد بخیه بزنه بهم یکم درد داشتم فقط
پسرم ساعت ۴ و ۴۰ دقیقه ب دنیا اومد دادن بغلم الانم فعلا بستریم تا فردا سر زایمانم برای همه مادرا دعا کردم انشالله همه بسلامتی راحتی زایمان کنن بچه اشون بغل کنن
من ک با اینکه بچه دومم بود سخت زایمان کردم
مامان سامیار مامان سامیار ۱ ماهگی
مامان افرا مامان افرا ۵ ماهگی
تجربه ام از زايمان طبيعي و ميگم چون پرسيده بوديد.ورزش كلي من پياده روي و إسكات از هفته ٣٧بارداري تو حمام زير دوش بود و كلا تي بارداريم تنبل نبودم.٧ارديبهشت ساعت ١١شب كمرم يهو پيچيد جوري كه حس كردم شكست،٤٥دقيقه زمان گرفتم ديدم درد كمر دارم و كمي حالت پريودي،رفتم بيمارستان معاينه كردن و نوار قلب گرفتن گفتن برو ١ساعت راه برو،راه رفتم بدون استراحت،باز رفتم بخش زايمان nst گرفتن و معاينه كردن گفتن ٢/٥سانت باز شدي برو خونه ٢ساعت ديگه باز بيا .ارمدم كاراي خونه رو انجام دادم كه راه برم رفتم دوش گرفتم و زير دوش إسكات زدم اومدم بيرون ارايش كردم رفتم بعد ٣ساعت بيمارستان ١ساعت ديرتر رفتم.معاينه كردن و باز nst گفتن ٣/٥سانت باز شدي و بستري بايد بشي، ساعت ٥صبح راه افتاديم سمت تهران دردم نداشتم زياد خييييلي كم، رسيدم بيمارستان انصاري باز معاينه كردن گفتن شدي ٤سانت.بستري شدم و ماما اومد سروم و امپول هاي لازم و زد دردا بيشتر شد بعد ١ساعت سرپرستار كه خانم سن بالايي بود گفت اينجوري فايده نداره ...دستشو كرد تو بدنم پيچوند كيسه ابمو پاره كرد گفت زور بزن و من وارد دوره اصلي شدم بعد ١ساعت افرا خانم به دنيا اومد☺️☺️☺️