چجوری هم ب کار خونه میرسید و آشپزی میکنید هم ب بچه
من حتی وقتی خوابه هم استرس دارم ک بالا نیاره یا چیزیش نشه مدام چکش میکنم

ب سختی وگریه هاشون

من دیشب ۵ تونستم بخوابم به هیچی نمیرسم بچم هم کولیک داره هم رفلاکس هم زور خوودش میده داغونم

وقتی خوابه کارامو تند تند میکنم بعدازظهر ها دو ساعت کنارش میخوابم اگه بتونم غذا درست میکنم نتونم یه چیز سرهمی میخوریم یا شوهرم به مامانش میگه غذا بیشتر درست کنه برا ماهم
حموم که حتما یکی باید باشه بچه رو نگه داره تا زود برم و بیام یکم سخته ولی میگذره

ای میگذرونیم دیگه تموم میشه بالاخره

من نمیرسم وقتی خوابه میخوابم شوهرم بودنی نگه میداره کارامو میکنم مامانم اکثرا میاد بچه رو نگه میداره غذا اینا میزارم بیشتر وقتا بیرون میخوریم یا مهمونیم مثلا دیروز ناهار قیمه اضافه گذاشتم که بمونه برا ناهار امروز شامم خونه خواهرشوهرم بود

من حموم هم نمیتونم برم تاشوهرم بیاد🥲

والا نمیرسیم ماهم

ب سختییییی وقتی خوابه بدو بدو کارارو انجام میدم اونم فقط ۱۰ دقیقه میخابه بعد بیدار میشه گریه میکنه رفلاکس و کولیک هم.داره دیگه بدتر🥲🥲

من به همه اینا میرسم
الا به خودم
الان ۴ شبه فقط ۳ ساعت میخوابم
چشمام دیگه سنگین شدن دارن میترکن
به قول شوهرم خونم مرتبه
غذام رو گازه
بچه هم رسیدگی میکنم
ولی دارم خودمو از پا ميندازم
زیر چشمامو ببینی انگار یه معتادم