۱۱ پاسخ

ممنون از شعور بالات که اجازه ندادی بقیه بچه ها هم بگیرن
کاش همه مثل شما رفتار کنن
تولد دخترت مبارک
الهی که سلامت و خوشحال باشه

ن خوب کاری کردی

کارخوبی کردی♥ الویه که خوبه بیرون کیلو 300 تومنه🤭

بله کارخوبی کردی منم سالاد مرغ درست کردم خیلی واسم خرج دراومد امسال نمیگیرم باز میبرم اتلیه کیک هم هرهفته براش میگیرم تا روز تولدش کادو هم هرهفته براش میگیرم دیگه لازمشد اسباب بازی میخرم بزاش نشد دیگع هزهفته یه اسباب بازی داره

منم هفته پیش قرار بود مهمون بیاد بدا خونه دیدنی بعد گفتم سرما خوردیم کنسل شد واقعا حالشو نداشتم بدجور سرما خورده بودیم بد نشده خیلی هم کار خوبی کردی

منم مهمون داشتم برادرشوهرم اینابهشون زنگ زدم نیاین مامریضیم ولی اونااومدن...

از قضا کار خوبی کردی ، دیگه بستگی به شعور مهمانت داره که چه برداشتی داشته باشه ...
بخدا منم سر همین که خیلی ها رعایت نمیکنن بچم تو پاییز و زمستان کلا خونه نشین میشه دیگه جرات نمیکنم جایی ببرم چون دردسر میشه برا خودم

کاش خیلی ها بفهمن ک وقتی بچشون مریضه نفرستنش قاطی بقیه بچه ها
الان پسر خودم رفت مهد ۱هفته اس مریضه چون یه گاوی بچه مریضشو فرستاده بود اونم فرت و فرت عطسه کرد تو صورت بچه من😑

نه والا کار خوبی کردی.دختر منم از دیروز مریض شده.دیروز گلودرد داشت امروز عطسه و ابریزش
با این وضعیت منه مادر فقط به فکر اینم به بچم برسم جای شما بودم حوصله تولد الان نداشتم اونم با کلی بدو بدو
انشاالله بهتر شد براش بگیر

بهترین کار رو کردی عزیزم

الویه خیلی هم عالیه

اینکه کنسل کردی مشخصه خیلی بافرهنگی

سوال های مرتبط

مامان lian مامان lian ۳ سالگی
مامان sevda🥰 مامان sevda🥰 ۳ سالگی
عذاب وجدان دارم خیلی زیاااد حالم از صبح بده ما ی جفت مرغ عشق داشتیم تخم گذاشتن تقریبا دوسه ماه پیش بعد جوجه درآوردن ۴تا با هزار زحمت ب بچه هاشون غذادادن خلاصه اینا بزرگ شدن .شدن هم قد خودشون ۶تا .دخترم اصلا دست نمیزد ب اینا تا اینکه شوهرم یکیشو داد دستش بازی بده اونم کشت واقعا من هیچی نگفتم بهش .رفقط شوهرم و دعوا کردم چرا دادی دستش .امروز صبحم دخترم اصرار ک مرغ عشق و دربیارم بیرون نذاشتم داشتم ظرف میشستم دیدم دوتاشو گرفته دستش فشار میده جیغ کشیدم ک بنداز زمین میمیرن اونم نمیداد بزور خواستم بگیرم ندارد دعوا میکردم حرص میخوردم مجبور شدم زدمش تا بندازه زمین .اونم مرده بود خیلی حس بدی بود .انقدر از دست دخترم عصبی بودم انقدر زدمش انقدر دعواش کردم ک حد نداشت عصبی بود خون جلو چشمامو گرفته بود فقط میگفتم دخترم و نکشم خوبه 😭😭😭😭😭بعد اون همش ناراحتم ک چرا دخترمو اذیتش کردم چرا زدمش چرا نتونسم خودم و کنترل کنم گرفتم بغلم عذرخواهی کردم گریه کردم الانم حالم بده بچه چ کناهی داره متوجه نمیشه ک