چقدر خسته ام حس میکنم مادر خوبی نیستم واقعا بچه داری خیلی سخته خیلییی حالا تو راخدا نیاید بگید الان که خوبه بزار بزرگتر بشه
من همین الان کم اوردم

منم همینطور عزیزم .منم همینطور🥲صبح جمعه دلم میخاست تا لنگ ظهر بخابم که از فردا دوباره باید صبح زود پاشم ولی نشد هم دختره نق نق کرد هم پسره نذاشت بخابم.تمام تنم درد میکنه تا میخام یه چایی بخورم ده بار وسطش باید پاشم برم پستونک بزارم دهنش و...

منم با وجود اینکه بچم خیلی خیلی دوست دارم ولی دلم برای زندگی قبل از بارداری تنگ شده خواب راحت بدون مسئولیت بیرون رفتن سریع و هرجایی ...

وضع هممونه😂😂😂

منمممم🥴
دلم واسه یه خوابیدن درست حسابی بدون اینکه کسی بیدارم کنه تنگ شده🥲💔

واي چقدر منم امروز اين حس رو داشتم چقدر خسته ام دلم ميخواست سب تا صبح تخت بخوابم بدون هيچ مسئوليتي باشم

هی روزگار منم همینطور تازه دیروز هم مامانم چشمشو عمل کرده اومدم پیشش و مریض داری و بچه داری و یه شوهر بی فکر

رفته رفته بهتر میشه

طبیعیه عزیزم
از خودت خورده نگیر تا یکی دو ماه دیگه هم همین حس رو داری
کم کم روتین بچه بیشتر میاد دستت و همه چیز راحت تر میشه
منم همینجوری بودم بچمم به شدت نخواب و گریالو و غرغرو و کولیک و رفلاکس و زردی و .... خلاصه تجربه اول آدم داغون میشه
ولی به معنی نیست که تو مادر بدی باشی
تو داری همه ی تلاشتو می‌کنی دیگه چکار باید بکنی که نکردی
ده تا بچه هم قبلا بزرگ نکردی که تجربه داشته باشی
فقط آروم باش و صبور و بذار بگذره گذر زمان همه چیزو واست راحت تر میکنه
بذار قلق بچه دستت میاد خودت متوجه میشی

منم اینجوریم هیشکیم درکم نمیکنه میگن ول کن بچه خودش بزرگ میشه حساس نشو اما نمیتونم

دیگه شکر خدا کن....سخته من داغونم 2ماه جایی نرفتم غذا درست نخوردم وقتی بچه شیر میخوره تمام کت شونم سر میشه انگار چیزی نیست به زور میکشه....خدا هوامونو داره

اخ واقعا منم همین حسو دارم دیگه حرفا بدتره

ولی من واقعا این نخوابیدنا هم برام لذت بخشه با اینکه شبایی شده تا صب چشممو به دخترم دوختم و کلا نخوابیدم و حتی چشمم هم سر این موضوع آسیب دید، ده سال آرزوی همچین روزا و شبایی رو داشتم بیرون که چند دیقه میرم فکرم پیش دخترمه همش میخوام زود برگردم پیشش، مخصوصا وقتی که کسی پیشمون نیست و دوتایی هستیم انگار مث یه خوابه برام، از بس رو سینم خوابوندمش عادت کرده که بغلم رو سینم بخوابه میزارم جاش بلند میشه همه میگن بغلیش کردی ولی اونقد برام شیرینه که اصن نمیخوام بزارمش زمین ، مادرم و مادرشوهرم که بغلش میکنن حسودیم میشه انگاری نمیخوام به جز من به بغل کسی عادت کنه 🥰

بخدا که منم دیگه کم اوردم دیشب 2ونیم خوابیده صبح5ونیم بیدار شده یا گریه میکنه یا خودشو کش میاره یا گشنشه یا شکمش درد میکنه دلم واسه خودم میسوزه نه غذا ی درست حسابی میخورم نه خواب درست حسابی دارم نه میتونم برم حموم ن ب خونم برسم داغونم داغون

اولش کلا سخته برا همه

مامانه یاس من تجربه ای ندارم و خودم هم خیلی ترسیدم و حساسم اما یه چیزی رو خوب فهمیدم تو تجربه های زندگیم هرچیزی رو زیادی سخت بگیری هم سخت تر میشه هم دنیا برای آدم کوچیک تر میشه ، الان تو زندگی تو خودت رو داری بچه داری و همسرت و خانوادت قرار نیست فقط و فقط تمام تمرکزت رو بذاری روی بچه ، بزرگ میشه ، من نمیگم نباید حواست به بچت باشه ها میگم آنقدر حساسیت هم خودت رو عذاب میده هم بچه رو ،یکن شل کن

خیلی سخته ولی میگذره خداشاهده بیشترروزا تا ساعت ۳وقت نمیکنم یه لقمه غذا بخورم حموم درستوحسابی نمیتونم برم حبس شدم توخونه کسی رونمی بینم فکرکنم ۲روزپیش خودموتوآیینه دیدم خستم ولی میگذره عزیزم سعی کن کناربیای

من از الان ر ی د م به خودم میترسم یعنی میتونم از پسش بر بیام🥺

وااا کی میگه بزرگ تر بشه بدتر میشه؟!
خیلی هم بهتر میشن می‌خندن و شیرین زبونی میکنن و محبت میکنن و هی مهارت یادمیگیرن و تو قند تو دلت آب میشه
بنظر من سخت ترین دوره همین نوزادیشونه مخصوصا تا 4 یا 5 ماهگی چون نه میدونن بازی چیه که سرگرمشون کنه آدم نه چیزی
فقط میخورن و گریه میکنن و جیش میکنن🤣

بخدا هر روز گریه میکنم از بی خوابی و خستگی و درموندگی...
نمیدونم کجاش درد میکنه، نمیدونم چرا نق میزنه... نمیدونم چرا نمیخوابه 😔😔

اتفاقا عزیزم یخورده بزرگتر بشه بهتر میشه بزار برات بخنده همه خستگی هات با خودش میبره من خودم سر بچه اولم انقد ناراحت بودم شب که بیدار میشدم با گریه هاش دوست داشتم با همه دعوا کنم 😅😅

شرایط هممون همینه عزیزم .بارداری کلی چالش و درد داره بعدش ک بچه بدنیا میاد یجور دیگ ادم درگیره.قطعا تو بهترین مادر برای یاس عزیزی

عزیزم درکت میکنم منم بعضی وقتها نمیکشم شاید باورت نشه حتی فرصت گریه کردن هم ندارم میگم بخوابم فعلا بعدا گریه میکنم دیشب بعدمدتها شوهرم که شب کار بود دوساعت نشستم گریه کردم...واقعا نمیشه این حالمونو به کسی بگیم همه انگار خودشونو یادشون رفته که بچه ی اول چقدر سخته برای یه مادر بی تجربه

خسته نباشی عزیزم. نگران هیچ چیز نباش تو بهترین مادر برا بچه خودتی. فقط الان اولشه یکم کم اوردی همه چی درست میشه. اتفاقا بزرگتر که ب‌شه بهتر میشه.

اولین بچته؟؟؟