گاهی از بچه داری خیلی میترسم
حس میکنم نمیتونم بزرگش کنم
میگم چرا آوردمش تو این دنیا
قراره آیندش چی بشه
خیلی خودخواهم که برای لذت خودم بچه اوردم 😔

۱ پاسخ

افسردگی پس از زایمان داری عزیزم .سعی کن با عشق بزرگش کنی .من با وجود سختی های زندگی همیشه عاشق مادر و پدرم بودم و زندگی رودوست داشتم امیدوارم برای بچم مادری خوب باشم مثل مامانم و با عشق بزرگش کنم

مقالات مرتبط

خانه داری و بچه داری
آیا خانه داری و بچه داری با هم جور در می‌آید؟
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
خانه داری کارمندی
آیا خانه داری کارمندی سخت است؟
مزایا و معایب داشتن پرستار بچه
مزایا و معایب داشتن پرستار بچه

سوال های مرتبط

مامان جوجه مامان جوجه ۴ ماهگی
شما هم مثل منید ؟؟بچم اصلا نمیخوابه خیلی بی قراره ..شیرم خوب نمیخوره خیلی کم ...منم خیلی خستم 😭حس میکنم دیگه توان بچه داری ندارم ..کم اوردم ..لطفا کمکم کنید چیکار کنم حالم خوب بشه
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان ماهلین💖 مامان ماهلین💖 ۲ ماهگی
داره نزدیک دهمم میشه و به این فکر میکنم که قراره مامانم کم کم بره خونه خودش و از این به بعد خودم تنها بچه رو بزرگ کنم واقعا میترسم و حس بدی میگیرم حس میکنم نمیتونم فک میکنم مسئولیتاش خیلی سخته و من از پسش بر نمیام🥲 نمیدونم یه حسی اومده تو وجودم ک من توانشو ندارم و زود بچه اوردم
عذاب وجدان دارم که چرا مسئولیت یه کوچولوی بی گناهو انداختم گردن خودم ک نمیتونم کاراشو انجام بدم
میترسم خدایی نکرده دور از جونش چیزیش بشه دست من 🥲
از امروز حس و حال بد داره میاد سراغم
نمیدونم شایدم افسردگی بعد زایمان دارم میگیرم
کسی اینطوری بوده؟ این حس هارو داشته باشه ولی از پسش براومده باشه؟
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان شاهان جون مامان شاهان جون ۶ ماهگی
خیلی میترسم از بچه داری ... حس میکنم از پسش بر نمیام . وقتی شیر تو گلوش گیر می‌کنه یا آروق نمیده خیلی میترسم ....شبا راحت نمی‌خوایم .....
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان یاس مامان یاس ۱ ماهگی
چقدر خسته ام حس میکنم مادر خوبی نیستم واقعا بچه داری خیلی سخته خیلییی حالا تو راخدا نیاید بگید الان که خوبه بزار بزرگتر بشه
من همین الان کم اوردم
مشاهده ۲۳ پاسخ دیگر
مامان نفس مامان نفس ۲ ماهگی
همش احساس میکنم قراره یه اتفاقی برای بچم بیوفته
امروز حس کردم داره از شیر خوردن خفه میشه سینمو‌که‌در اوردم بچه یه عالمه بالا اورد بعدش هی گریه کرد و‌شیر میخواست
خیلی میترسم که اتفاقی براش بیوفته
همش مدام نفسش رو‌چک‌میکنم
خیلی میترسم از اینکه از دستش بدم😭
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان کوروش مامان کوروش ۷ ماهگی
وقتی کسی تو بچه داری کمکم میکنه حس میکنم خیلی بی عرضم
این چه حس بدیه دیگه
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان سهیل مامان سهیل ۳ ماهگی
خانومامن خیلی میترسم مامانم قراره از پیشم بره بچه داری خیلی سخته من سنم کمه 17سالمه همش میترسم شب نتونم از خواب پاشم یا نتونم از پس بچم بربیام سخته بچه داری
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان جوجه طلایی مامان جوجه طلایی ۲ ماهگی
خانما من خیلی نازک دل،شدم همش دلم میخواد گریه کنم و دلم گرفته حس میکنم نمیتونم از پس بچه داری بربیاد کسی اینجوریه
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان فربد مامان فربد روزهای ابتدایی تولد
چرا از وقتی بچم به دنیا اومده همش میترسم..حس خفگی دارم...فکر میکنم نمیتونم ادامه بدم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان لِنا مامان لِنا ۷ ماهگی
دخترا من هنوز خونه مامانم اینام و به شدت میترسم برم خونه
حس میکنم تنهایی نمیتونم بچه داری کنم
بهش فکر میکنم استرس میگیرم
طبق تجربه هاتون لنا چند ماهه بشه خودم از پسش برمیام؟
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان شاهان جون مامان شاهان جون ۶ ماهگی
من خیلی رو بچه حساس شدم همش حس میکنم باید بیدار باشم بالا سرش باشم حتی نمیتونم درست بخوابم میترسم تو خواب چیزیش بشه شیر بالا بیاره پتو بیاد روش نمیتونم بخوابم اصلا 😭
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان نورا💛 مامان نورا💛 ۲ ماهگی
چرا همش حس میکنم بچه م لاغرتر شده و وزن نگرفته😢😢 چون کم‌وزن دنیا اومده خیلی نگرانم
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان محمدحسین👼 مامان محمدحسین👼 ۱ ماهگی
احساس میکنم افسردگی گرفتم روزی یبار بی دلیل گریه میکنم همش حس میکنم نمیتونم بزرگش کنم نمیتونم از پسش بربیام.. حس تنهایی میکنم
بارداری خیلی خوبی داشتم زایمان خیلی عالی داشتم نگای مظلومیت بچم میکنم گریم میگیره... اصلا تمرکز ندارم انگار رو ابرام هیچی برام مهم نیست عصبی شدم نمیتونم مکالمه کنم حرفام مال خودم نیس انگار 😭حال روحیم اصلا خوب نیست چیکارکنم خوب شم
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان فندوقی مامان فندوقی ۳ ماهگی
برای یبوست بچه چیکار کنیم خوب بشه ،دو روزه مدفوع نکرده تو خواب هم گاهی ناله میکنه حس میکنم شکمشدرد میکنه از اونه
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان ارسلان مامان ارسلان ۵ ماهگی
مامانم میخاد بره حس میکنم نمیتونم دست تنها دوتا بچه رو اداره کنم یک پسر ۳ ساله دارم ک خیلی حسودی میکنه ب بچه دومم دست تنها تو شهرغریب خدامیدونه چجوری بگزرونم اخه تو سن ۲۵ سالگی دوتا بچه پشت سرهم اوردم ک نتونم اداره کنم مامانمم کارداره باید بره وگرنه مامانم بود خیلی کمک حالم بود فک میکنم اصلا نمیتونم بدون کمکی
مشاهده ۹ پاسخ دیگر