خانومامن خیلی میترسم مامانم قراره از پیشم بره بچه داری خیلی سخته من سنم کمه 17سالمه همش میترسم شب نتونم از خواب پاشم یا نتونم از پس بچم بربیام سخته بچه داری

دقیقا منم مثل خودتم منم ۱۷ سالمع نمیدونم چجوری باید هم ب بچه برسم هم شبا بیخوابی بکشم هم خونه رو اداره کنم و غذا درست کردن خیلی سخته فک کنم

نه نترس منم خوابم خیلی سنگینه ولی باور میکنی هردوتا بچمو تا شبا نق نق میکنن زود بیدار میشم شیر میدادم

اگه میتونی برو پیش مادرت اگه هم نه بهش بگو چند روز اضافه بمونه و ابن چند روز تو خودت کارای بجه انجام بدی اون فقط مواظب باشه مثلا با هم برید برا شستن بچه تو بشوری مادرت فقط مواظب باشه بچه از دستت سر نخوره یا اگه اشتباه گرفتی بهت تذکر بده ... من همین کارو کردم از اولش دو سه روزه راه افتادم

عادت میکنی

تو برو خونه مامانت

نگران نباش اصلااا
به نظرم آدم وقتی می‌فهمه که تنهاست بهتر از پس کاراش برمیاد
میتونی عزیزم

گوشیتو کوک کن ولی مطمئن باش بیدار میشی
بچه باد هر دو ساعت یکبار شیر بخوره گوشیتو دوساعتی یا یکساعتو چهل پنج دقیقه کوک کن ک اگ بیدار نشدی ،بیدارت کنه
همسرت نمیتونه کمکت کنه؟
از همسرتم کمک بگیر هرکدوم خوابتون سبکتره کنارش بخوابین تا نق زد بیدار بشین ولی گوشیتو حتما کوک کن

عادت میکنی یکم اولش سخته ولی خوب میشی میفتی رو روال

منم دقیقا سر بچه اولم سنم کم بود همه کارای نوزاد مادرم انجام می‌داد... باورت میشه یه بار نوزاد از دستم افتاد روی پام ‌از پشت کمرش به سمت عقب اینقدر وحشت کردم...

چند روزه ایی؟
خوب چند روز هم شما برو خونه مامانت

عزیزم همه ک از اول بلد نبودن توام مثل همه توکل ب خدا کن بعدشم اون حس مادری ک تو وجودت ب وجود اومده باعث میشه همه چیو متوجه بشی نگران نباش

سخته واقعا
وقتی مامان میشی
خداجون توانشو هم میده

دیگه عزیزم آخرش که باید خودت تنها بشی پس از همین الان عادت کن

من ۱۴ سالم بود تو شهر غریب ک حتی شوهرمم نبود تنهایی از پس همه چی بر اومدم توام میتونی توکل کن بخدا