از خونه و کار خونه متنفرم بخدا نیم ساعت تمیز نمیمونه از دست بچه ها اتاق خواب هم طبقه بالاس مجبوری یکم اسباب بازی آوردم پایین بازی کنن همه جارو میریزن به هم خستم کاش فردا بلند نشم همش کار کار چه خبره

اینم دورانی تا چشم بذاری رو هم میگذره درسته سخته ولی خیلی زود میگذره بعد یروز دلت واسه همین اسباب بازی جمع کردنا تنگ میشه

همین الان دارم به خاطر کار های خونه گریه میکنم.بچه خام نمیزارن حتی یک استکان بشورم.الان یک عالمه کار دارم.نمیدونم چه کار کنم

بخدا منم همینم همش درحال جمع کردنم آخر شبا فکر میکنم صبح از کجا شروع کنم جمع کنم از صبح پا میشم تا ۳بعدازظعر همش سرپام تمومی نداره ...

هممون این شکلی هستیم
ی سری اسباب بازی ها رو محدود کن هر روز بهشون ی چیز بده بازی کنن

منکه اسباب بازیاشونوپرت دادم همرو فقط یه سبد پر واسشون گذاشتم

به خودت بگو بچه ها خوش باشن خونه بهم ریخته بود که بود
خونه بچه داری بهم ریخته نباشه یه جای کار میلنگه

خواهر همه همینیم...منم س تا بچه دارم.از صبحش بخدا اگه نیم ساعت من درازکش باشم بااینکه حامله ام.همش جاروکردن و ظرف شستن، آخر شبم شوهره میاد میگه چرا اینقدر خوبه بهم ریخته س چکارمیکردی

سلام اره بابا منم همینم خسته شده پسرم تازه دنیا امده دخترم هی میریزه من تا این میخوابه پامیشم در حال جمع کردن

من که له شدم از دست شوهرم بیشتر از بچه میریزه

هممون همینیم عزیزم این دوران هم میگذره بعد اینا همش خاطره میشه بچه اگه بریز و بپاش نکنه اگه بازی نکنه که مریض میشه درسته اعصاب نمی مونه برا آدم ولی تحمل داشته باشیم این دوران هم میگذره

منم همینم درکت میکنم هر چی جمع میکنم فایده نداره بیست و چهار ساعت در حال تمیزیم دیگه حالم بهم می خوره از تمیز کردن و جمع کردن شوهرم از بچه ها بدتره