۱۷ پاسخ

برعکس دختر من
خونه باشه چیزی لب نمیزنه

یکم رنگی رنگیش کن …ازین عروسک و چنگالهای عروسکی بذار واسش

پسرمنم خوراکیهای که میزارمو تو کیفش نمیخوره

شاید اونجا دلش نمیکشه شایدم میترسه اونجا دسشوییش بگیره برای همین چیزی نمیخوره شما همیشه یه چیزی بذار زیادم نذار گرسنه باشه همون یه مدلم میخوره یه جورم بذار که نیاز به دست زدن نداشته باشه با قاشق چنگال یا نی خورده بشه

خیلیا دیدم تو گهواره این مشکل و دارن بچه هاشون هیچی نمیخورن

مولتی ویتامین بده

شنیسل و ناگت امتحان کنم

پسرمنم همینجور خیلی زور بزنه یه موز میخوره از هفت ونیم تا دوازده همینجور گشنه🥲

چرا؟ بچه ها را میبینه میخورن ترغیب نمیشه

فکر کنم ربطی به تنوع غذایی که میدی نداره چون میگی اگه تو خونه باشه صبحانه میخوره پس اونجا حس خوبی نداره برای غذا خوردن یا یه اضطرابی داره مثلا یکی گفت شاید میترسه بخوره دسشوییش بگیره یا وسواس داره دلش نمیگیره تو اون محیط چیزی بخوره فکر کنم این مشکلو باید با کمک مربی هاش حل کنی اونا باید با یه روشی سرذوق بیارنش برای خوردن

یه چند روز چیزی نزار، ببین واکنشش چیه
یا دوسه تا کیک بگیر بده دست مربی اگر درخواست کرد که چیزی ندارم، بهش بده
ولی خودت چیزی نزار، اگر گفت، بگو چون نمیخوری، من هم چیزی نگذاشتم
ولی فکر میکنم به خاطر مشکلش، حساسه توی مهد چیزی بخوره چون سر ظرف همه باز میشه، انواع واقسام بوها میپیچه تو کلاس، دلش به هم میزنه، همین که توی خونه میخوره باز جای شکرش باقیه، بزار هر جور راحته پیش بره

یه سوال،
شام آرشا رو چه ساعت میدی؟

سلام مهد میره یا پیش دبستانی

ای بابا اینطوری که گشنه میشه آخه بچه

اوف اوف نگو که اعصاب ندارم پسرمنم لب به چیزی نمیزنه مهد بچها هرچی میخورن صبحانه میان وعده همراهی میکنن این بچه من مربیش میگه نمیاد چیزیم نمیخوره صبح بیدارمیشم ازپنکیک و کیکو اینا گرفته براش درست میکنم آجیل شیر آبمیوه شیرکاکائو شیرموز ساندویچ هرچییی میزارم این بچه دست نخورده میاره امروز دیگه کفری شدم گفتم گشنتم بشه چیزی بهت نمیدم اونم خوشه نشسته گشنه من وسط عذاب وجدان دارم😭

مهد یا پیش میره

شربت ویتامین، اشتها اور امتحان کردی؟

سوال های مرتبط

مامان آرشا و آیهان مامان آرشا و آیهان ۵ سالگی
سلام دوستان وقت بخیر
مدتیه که پسرم همش میترسه مثلا دسشویی بخواد بره میگه تو هم بیا تو اتاق تنها نمیمونه شبا سه چهار بار بیدار میشه گریه میکنه یا میپره تو بغلم‌میگه میترسم سوالا عجیب و غریب میپرسه
تااینکه فهمیدم داشت فیلم نگا میکرد من نبودم و مثل اینکه صحنه ها ترسناک دیده
چند بار باهاش حرف زدم کتاب گرفتم قصه گفتم میگه میدونم ولی یادم نمیره و حتی از خواب با گریه میپره میگه خواب دیدم که فلان چیز شده
درواقع از شکل ظاهری اون افراد ترسیده
تو تاپیک قبلی گفتم که پسرم عاشق مردعنکبوتیه گوشیم دستش بود و داشت کارتون نگاه میکرد میخواست عوضش کنه و قسمتی ک پیشنهاد کارتون بعدی هست مردعنکبوتی میبینه غافل از اینکه توش پر از شخصیتا ترسناکه و اینبار بهم نگفت چون هرسری بخواد عوض کنه میگه
الان ک براش ممنوع شده دیدن فیلم و انیمیشن و اینا جز اونایی ک خودم میذارم ولی برا ترسش چیکار کنم خیلی اذیته بیچاره
چند روز پیش هم اسباب بازیش از کمد افتاد جییییییغ میکشید و صدام میکرد بغلش کردم کلی گریه کرد
بنظرتون درست میشه؟