دخترمنم جیرجیرک دیده بود. دو ماه داستان داشتم باهاش. تا فراموش کرد خیلی میترسید. تا اتاقش نمیرفت. سر یخچال میگفتم برو وسیله بیار. میزد زیر گریه
همسایه مام پسرش یه بازی آنلاین ترسناک نشون بچه هام داد طفلیا ترسش مونده تو دلشون زمان میبره تا یادشون بره ولی سعی کن تنهاش نذاری به ترسش هم بی اعتنا نشو بگو میدونم حق باتوعه ولی تا من پیشتم از هیچی نترس من مراقبتم منو بابا که هستیم هیچی نمیتونه تورو اذیت کنه بذار اطمینان خاطر پیدا کنه به مرور یادش میره
عییین پسر منم اونم جدیدا میترسه ازبس رفته توی فاز بتمنی و مرد عنکبوتی منم نمیدونم چی کنم ازسرش دربیاد
یه مدت پیشش باش بگو پیشتم بعد قصه بگو براش در این مورد
تاریک کن بعد روشن کن بگو ببین هرچی تو روشنایی هست تو تاریکیه
یه مدتی طول میکشه ولی خوب میشه
پسر منم با همین کارتونای مسهره مرد عنکبوتی اینجور شد
دیگه کارتون با نت رو براش تعطیل کردم
فقط خودم دانلود میکنم رو فلش رو تلپیزیون براش میزارم
عزیزمممم ترس تو تنش مونده
اگر که با حرف زدن و داستان بهش بگو اونا شخصیت کارتونی هستن و هیچ وجود خارجی ندارند
طلا رو خوب بشو با نبات و یکم عرق گاو زبان در حد چند قاشق نه بیشتر
یکم گلاب و بقیه آب بزار بجوشه هفت روز بهش بده تا قلبش آروم بشه
جند شب پيشش بخاب
وقتي بيدار بشه تورو ببينه بمح بيدار شدن هم بغلش كن
براش قصه بگو كه بچه اي از جيزي ميترسيده بعد ديده الكيه و خونه جاي امنيه
و اون موجودات توو حاهاي دور هستن و بيش ادمها نميان
و هيج موحودي بدون احازه ودر زدن نمياد توو خونه ازين جيزها بكو
شايد كفتن اينكه اون موجودات المي هستن توو معزش درك نميشه
ميگن جيزي رو برا بجه ها انكار نكنين ترسشون شديد ميشه بايد جوري بكين كه مطمين بشن اون موجودات از ما فاصله زياد دارن
دخترمنم زمانی که کوچیک بود اینطوری شده بود بردم براش سرکتاب بازکردم گفت ترسیده همزادش هم اذیتش میکنه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.