دیشب ساعت ۳ از گریه دخترم بیدار شدم بهش شیر دادم ارومش کردم دوباره خوابش برد منم ترسیدم بذارمش تو جاش بیدار بشه تو بغلم نگه داشتم نشسته چرتم برده بود همه جام تاریک یهو پریدم از خواب نگام افتاد به جاش دیدم نیستش پریشون شدم خوابم پرید اینور اونور نگاه کردم دیدم عه بغلمه که🫠🫤😆😆
چندروز پیشم گریه میکرد من بدو بدو از اشپزخونه اومدم دربه در دنبال پستونکش میگشتم حالا نگو تو دستم بود🤦‍♀️🤣
خدایی من دیگ رررد دادم باتریم تموم شده انگار دارم دیوونه میشم بگید ک واسه شمام پیش اومده این چیزا من تنها نیستم🤦‍♀️😅😅

من از فراموشیم خنگ بازی درآوردنم متنفرم دلم میخواد خودمو بکشم اون لحظه

تنها تو نیستی عزیزم

من دومیو زایمان کرده بودم تا یکی دوماه همش یادم میرفت بچه دارم😂😂😂یهو میدیدمش میکفت عههه بششمههههه😂😂

منم دیشب بیدار شدم دیدم فرین نیست قلبم وایساد از جا پریدم دیدم خودش نیست صداش میاد
نگاه کردم دیدم اومده پایین تشک افقی خوابیده اونجا 😁

منم بچه‌ ام بغلم بود دنبالش میکشتم

برا بچه ی ا ول طبیعی هست ،برا بچه های بعدی میری مهمونی جا میذاریشون بعد یه ربع یادت میاد بچه داشتی🤣🤣🤣🤣

منم نصفه شبا که پسرم گریه می‌کنه بعضی وقتا به شوهرم میگم بده بچه رو اونم میگه کو بچه تو گهواره هست😂😂

طبیعیه عزیزم خداقوت بهت،من پسرم رفلاکس و کولیک و الرژی با هم داشت واقعا از بیخوابی زیاد کلا گیج شده بودم

طبیعیهه خواهر 😂

منن دیشب علی شیر میدادم میزاشتم گهواره یهو با ترس اینور اونور نگاه میکردم میگفتم کو بچه