این گل ی خانمی هدیه داد به ساپی میرفتیم مهد ماه قبل فقط ۴ روز
داشت تو کوچه گل تو گلدون مرتب میکرد واس همسایه ها بعد سامی رفت گفت حاح با تعجب خانما نگاهش کردن خانمی گفت پسرم گل هست گفت گل
منم گفتم خداروشکر بچه ام حرف نمیزنه گفت آره میبینم تو مهد همش میاد تو خیابون توم خسته میشی ولش میکنی امروز داده بود دست دخترش هدیه به سامی گفت چند تا کاشتم واسش تقدیم به پسر خوشکلمون سامی

خداروشکر ک هنوز دنیا آدمای مهربون داره من فکر میکردم تو اون جهنمی ک تو گیر افتادی انسان پیدا نمیشه
چطوری خواهری خوبی؟؟؟فدات بشم من کاش نزدیکم بودی کاااششش بهت دسترسی داشتم کاش میومدی پیس خودم

دستش درد نکنه چه خانم مهربونی بوده

عزیزم پیج خانم دکتر موسوی رو داری؟ تواینستا .بخدا پسر منم حرف نمیزد تمرکز نداشت اصلا هرچی صداش میزدم دعواش میکردم انگار ن انگار با این خانم دکتر صحبت کردم بهم گفت کلا تی‌وی و گوشی و جم کن حتی اسباب بازی موزیکال .همرو قطع کن موزیک تو خونه نزار تو ماشینم نزار .حتی صدای قرآن هم پخش نباشه ینی فقط صدای خودمون باشه.گفت بچتو ب حال خودش بزار .غذاشو خورش بخوره خودش دسشویی بره ..خودش بخوابه .اصلا ب چشم بیمار بهش نگا نکنیم .مثلا میخوای درخت و بهش بشناسونی بگو ببین چقد درخت بزرگ
یا گل و میخوای بشناسونی بگو بیا گلارو آب بدیم.ب مرور پسر من درست شد .همش بخاطر دیدن تی‌وی و گوشی بود. ارتباطت رو با پسرت قوی کن هیچ فرقی نزار نگو سامی نمی‌فهمه دخترم زرنگه .کارایی ک دخترت انجام میده میتونه پسرت هم میتونه ب چشم بچه مریض بهش نگا نکن.بازم ویس خواستی شمارتو بزار پیوی من ویسا خانم دکترو برات میفرستم

چ خوشکله

الهی چه مهربون دستش درد نکنه