۱۱ پاسخ

من میرم خونشون هنوز کفش درنیاورد بچه رو میدم بغلشون تا حال و احوال کنیم و بشینیم یه پتو گذاشتن تو حال مخصوص پسرم اون رو میندازن وسط بچم واسه خودش بازی میکنه ماهم میشینیم، دیگه هیچکی بغلش نمیکنه همونجا نشسته باهاش بازی میکنن

😕😕😐😐اشکال نداره دیگه اونا شایدمنظوری ندارن دلشون میخاد با نوشون بیشتر وقت بگذرونن
مادر شوهر من انتظار داشت مامان نگه اول ننه بگه😐😐😑😑هرکسی یجوریه😂 شایدم مثلا میخان ک بگن بچه بکیرم محبتش ب ما بیشتر بشه

خانواده شوهر منم همینن
ولی از بدی نیست بنظرم چون ما ماهی یکی دوبار میریم دلشون انگار تنگ میشه ولی پسرخواهرشوهرمم هست اسباب بازی میاره بازی میکنع با پسرم خودش ۷ سالشه

چه دغدغه های جالبی دارین از خداتون باشه میرین استراحت کنین من که اصلا اینجوری نیستن خوانواده شوهرم چون بچه زیاده..‌ فقط خونه مامانم بچه رو میگیرن من یه شام به راحتی میخورم یکم استراحت میکنم

کامل درک میکنم😑 مادرشوهرم میاد میگیره از زبون بچه میگه برم بغل عزیزجون😑😂تازه میبره تو اتاقی که من نباشم🙃 اینسری میخوام پشت سرش برم ببینم چرا اینکار و میکنه
یه داستان دیگه هم اینه بچه هامو معمولا فقط با اسم صدا میزنه ولی به خودشون میگه جوون،عمه جون،بابابزرگ جون و اینا😑😂

کم تر برو عزیزم

مادرشوهر و خواهر شوهر من
دخترم شیرخشکیه میگم بدین میخوام خودم شیرش بدم ، نمیدن
دخترم بغلشون گریه می کرد اما میبرنش تو اتاق وقتی میاد بیرون دخترم از من بدش میاد و همش بغل اونا و می‌خنده ، چند ماهه کارشون تکرار میشه ، الان دخترم تو خونه م بغل من نمیاد

چه اشکالی داره عزیزم توخونه کلا پیشته دیگه توام استراحت کن

آخ دقیقا رفتار پدرشوعر مادرشوهر من
تا وقتی آرومه نمیدنش به محض اینکه جاش کثیفه و گشنشه و اینا میدنش بهم 😐😐😐
حالا الان خوب شده دخترم خودش دیگ پیششون نمی‌مونه گریه می‌کنه بیاد بغل من

دقیقا خانواده شوهر منم اینطوره میرم اونجا ی دقیقه نمیدن دستم ،ی بارم با داد گفتم ی دقیقه بچمو نمیدید بغلم همش میگیرید

من میرم خونشون خودم بچه رو میسپازم به اونا حتی میاد سمت من ب خواهرشوهرم میگم بگیرش یکم استزاخت کنم🤣

سوال های مرتبط