۱۱ پاسخ

منم رفتم شریعتی رو دیدم همینطور بود خصوصی بود اتاقا

من برا کورتاژ رفتم عسگریه
یه سالن بزرگ برا زایمان همه بود
و بعدم با پرده که همو نمی‌دیدیم
و همه هم افغانی
ولی من چون دیگه خیلی حالم بد شد و خون ریزی کردم سریع با تخت منو بردن اتاق عمل
کلا عسگریه جالب نیس
مخصوصا اتاق عملش که خیلی قدیمی
من شریعتی زایمان کردم
خیلی عالی بود
هم تمیز بود و هم نوساز

آره عیسی بن مریم خیلی خوبه منم قرار بود همونجا برم از اول ولی دکتر احمقم گفت الا و بلا سزارین وبرو حجتیه تا من اختیارشو داشته باشم زیر میزیو گرفت و اینقدر دست دست کرد که من طبیعی زاییدم وپولمم پس نداد تازه بیمارستان حجتیه هم اصلا خوب نبود همون روز آب گرمش قطع شده بود و سر چله زمستون منو مجبور کردن با اب یخ خودمو بشورم که درد لگن و پام بدتر شد تازه نیمه خصوصی هم بود و برا زایمان طبیعی پارسال۱۳ م ازم گرفت خدا نگذره از دکتر فردین پور که هم کلی هزینه کردم هم اونی که می خاستم نشد

عزیزم عسکریه که دیگه مثل قبل نیست هرکی اتاق تکی داره دسشویی و همه امکاناتی داره و بچه هم کنار خودت میمونه

دوستان من یک سری

منم عسگریه بودم اتاق مجزا و کامل بود

من زهرای مرضیه زایمان کردم که هم اتاق زایمان هم بخش اتاقم خصوصی بود و خیلی راضی بودم فقط الان نمی‌دونم هزینه زایمان طبیعیش بدون بیمه چنده نمیدونم این سری کجا برم دکتر من که تعریف عیسی بن مریم رو میکرد

فقط یه سوال عزیزم اونجوری که میگی که همه باهم تو سالن بودن مثلا بینشون پرده بود ؟ ادیت و معذب نبودی؟ میخام بدونم اگه خدا بخاد باردار بشم دیگه هزینه خصوصی ندارم اونجوری اذیت نمیشم

عسگریه قسمت وی ای پی یاهمون خصوصی کلا داخل یه اتاق هستی. من زایمانم همین جوری بود از اول تا اخرش که زایمان کردم یه جا بودم.سرویس بهداشتی هم داشت.بعد که بچه را تمیز کردن و اوردن پیشم دوتایی انتقال دادن به بخش که بازم اتاقم خصوصی بود

عیسی بن مریم خصوصی هست یا دولتی؟؟

وای چقدر اتاق تو اتاق بوده،زهرای مرضیه ک من بودم عالی بود شبیه همین عیسی بن مریم،هر مادر ی اتاق جدا داش با تموم امکانات،از اول تا آخر تو همون اتاق بود،با وسایل ورزشی و همچی

سوال های مرتبط

مامان آوینا.آریا🌈 مامان آوینا.آریا🌈 ۵ ماهگی
سلام صبحتون بخیر . من دیشب ساعت یک ترشح موکوسی دیدم و بعد انقباض های هر هشت دقیقه داشتم . بردنم یه بخش به اسم لیبر اونجا اتاق اتاق بود ک خانوما زایمان میکردن . و یجور شبیه مراقبت ویژه بود چون اکسیژن وصل کردن بهم و تا ساعت پنج زیر دستگاه ها بودم . و با سروم و دارو انقباضم شد هر ۴۵ دیقه دیگ شیش صبح باز آوردنم بخش ... اینجا خیلی بهتره حداقل اجازه ی گوشی میدن . دوسه نفر هم اتاقی دارم و همه چیز بهتره اونجا تو ی اتاق پدرم در اومد بدون گوشی یا ی لباس ک همه جاش بازه اوفتادع بودم داشت اشکم در میومد 🫡🫡 دیگ گفتم دردم هم بگیره عمرا نمیگم که باز منو بیارن اینجا 🤣 تا دم زایمان نمیگممممم... اتاق بغلی ها هم همه در حال جیغ زدن بودن و فول میشدن و گریه ی نی نی 🥲🥲 منم پا ب پای اینا گریع میکردم 🥺🥺 خلاصه حسابی هم گرسنه بودم .چون وسیله هیچی نیاوردم جز ی شارژر و یه پک ک خودشون دادن . تا ساعت ملاقات ک بگم همسرم بیاره ... دلتنگی برای دخترم هم خیلی اذیتم می‌کنه یکم هم سر دوری از اون خوابم نمیبرع 🤕🤕 دارم میمیرم از بی خوابی...