امیدوارم قضاوت نشم اما خستم ، از همه چی بارداری خستم، از سنگینی این ماه آخر، از ترک هایی که هفته ۳۴ اومدن سراغم و نتونستم هضمشون کنم و نمیتونم قبول کنم بدن قبل رو ندارم ، از اینکه حتی یه شیو ساده واسم سخته، از سختی حموم رفتن نفس کشیدن هر روز آمپول زدن، حس میکنم خودمو گم کردم .تازه باید زخم بخیه سزارین اجباری هم تحمل کنم 🥲🥲🥲🥲 نمیتونم بلند بشم بشینم . هر سری میخوام تکون بخورم واژنم چاقو میخوره خیلی خستم . خیلی زیاد از خونه زندگیم دورم از همسرم دورم هعییییییی خدا بهم توان بده ۳ هفته فقط تحمل کنم تا یکم راحت بشم حداقل . خیلی دلم گرفته

انشاالله وقتی نینی رو دیدی همه خستگیت درمیره

دقیقا
گاهی تحمل شرایطی که توش هستیم واقعا برامون سخت میشه و اینو فقط خودمون درک میکنیم...

چرا قضاوت عزیزم منم مثل شما بودم حتی بعضی وقتا یواشکی گریه میکردم که چرا بدنم اینطوریه نه تنها شکمم پاهام پهلو هام نمیتونستم بخوابم میخواستم صحبت کنم نفس کم‌میاوردم وقتی نمیتونستم بخوابم مخصوصا اخرا هی میرفتم دستشویی بی خواب شده بودم بعد زایمانمم شکمم ترک داره ورم داره حتی سیاه شده اضافه وزنم هنوز یه کیلو هم کم نشده سر سینه ندارم مجبورم به سختی بچمو شیر بدم ولی بازم تا میبینمش میگم خداروشکر

به نظرم به ما زن ها خیلی القا شده که حتی زجر هم میکشیم بگیم قشنگه و دم نزنیم و مادری مقدسه. برای همینه وقتی خود آدم کوچکترین حس نارضایتی ای میگیره خودشو سرزنش میکنه که لابد من مادر خوبی نیستم یا نمیشم. اتفاقا به نظرم باید صادقانه حتی اگه حالمون بده یا تو عذابیم بگیم که بقیه هم بدونن طبیعیه و تنها نیستن‌.
من خودم تا همین الان ویار دارم و خوب نشدم. تیرویید و کم خونی غیر قابل درمان گرفتم. تمام بارداریم تنها بودم و کسی نبوده یه وعده غذا برام بیاره‌. معلومه که خسته شدم فقط منتظرم تموم شه

تا چشم بهم بزنی تموم میشه و وقتی نی نی رو بگیری بغلت خستگی ۹ ماه از جونت درمیاد عزیزم
چیزی نمونده دیگه

منم دلم گرفته هیچیم مثل قبل نمیشه فقط خدارو شکر پسرمو دارم سالم بدنیا اومد

چه‌ قضاوتی‌ عزیزم‌ همه‌ ما‌ اینجا‌ مادریم‌ وهرکدوم‌ ما‌ این‌چیزارو‌ داریم‌ پشت‌ سر‌میزاریم‌ ومیدونیم‌که‌ واقعا‌ سخت‌ ولی‌ باید‌کنار‌ بیایم‌

من با تمام وجود درک میکنم عزیزم😍

همه ما همین شرایط داریم کم و زیاد منکه یه بچه ۴ ساله دارم از بس باباش جلو بچه بهم گفته حیوون امشب پسرمو زدم برگشت بهم گفت حیوون بخدا قلبم شکست نه بچه ارزش داره نه باباش

جای من باشی چی از کبودی شکمم چی بگم

واقعا سخته راست میگی ولی توکل بخدا،وقتی بچه ات رو بغل کنی همه سختی‌ها از یادت میره

منم همینطور🥲به علاوه درد شدید پاها از ورم..ورم شدید امونمو بریده...پهلو درد و درد استخون زیر قفسه سینه🥲

حق داری خوب چرا قضاوت بشی خیلیا مثل توهمین حس حال دارن گلم نزدیکی انشالله تموم میشه انشالله همه بسلامتی زایمان کنن منم همینطور من شب روزم گریه ناراحتی خسته شدم تحمل ندارم فقط میگم تموم بشه اینقد استرس دارم میترسم خدانکرده زایمان زودرس بگیرم

شکم منم همینجوری شده خیلی ناراحتم ولی چ میشه کرد
همش خواب نصف ونیمه واستخون درد احساس سنگینی نفسم بالانمیاد پاهام ورم داره تکررادرارگرفتم با۲،۳تا عطسه دیگه نزدیگه خودمو خیس کنم
ان شاءالله یه روز خیری این شرایطمونم بهترمیشه توکل بخدا ❤️

من با تمام وجود درکت میکنم❤️‍🩹

بگردم همشون تموم میشه ان شالله همسرت قدر بدونه🥲

خدا بهت توان بده این ۳ هفته روبه خوبی طی کنی تا نی نی رو بغل بگیری همه دردا فراموشت میشه

حق داری گلم
بیخود نیست که بهشت زیرپای مادران است
تحمل کن عزیزم