چقددلم برا زمان بارداریم تنگ شده .نه اینکه الان توی عذاب باشم یا خسته باشم .فقط دلم برا تکون خوردناش تنگ شده اینکه با پاهای کوچولوش لگد میزد یا باینشو قلمبه میکرد یا سکسکه هاش .🥹🥹🫠
چقد زودگذشت...
الانم شکر که بغلمی پسر قشنگم الانم با خنده هات قند تودلم اب میسه ولی خیلی داره زودمیگزره کاش زود بزرگ نشی من دلم برات تنگ میشه 🥹🤎🫠

ولی من عمرا دلتنگ بارداریم بشم به هیچ وجه
شبها واسم کابوس شده از درد شکم خوابم نمی بره

ربی خدا پت بیله سمیه شیرم بیحد کمه نازانم چپکم بلی زیاد ب چپکم زیاد ب

من اوه 5روژیشه بومه دوینه شوه اوندم بیری زگم کردبو یا اگه تکانی دخوارد براستی زور زو گذرا

آره کچینه کوری من بو تپل نابی ؟

وای نه خیلی بیخود بود خیلی

من دلم برای روزا اول دنیا اومدنش تنگه

اصلا حاضر نیستم یه روزم برگردم به بارداری. آنقدر ماه های آخر سختی کشیدم یادم میاد دیوونه میشم. خدارو شکر که اومده پیشم

واي منم خيلي خيلي دلتنگ دوران بارداريمم😢😢