سلام . خستم اما از اینکه بگم خستم شرم دارم عذاب وجدان میگیرم بخدا از پسرم سیر نشدم دوستش دارم همه زندگیمه میگم خستم منظورم از وجود پسرم نیست شما مادرا شاید حسمو درک کنید شما اینجور مواقع چیکار میکنید ؟

منم همینطورم ..خیلی خستم هم روحی هم جسمی تازه باردار هم هستم بدنم داغون شده همه جام درد میکنه....دلمم‌نمیاد بزارمش جایی هرچی مامانم‌میگه تو برو بخواب من میخابونمش من نمیتونم میبرم پیش خودم بخابه🤕

قربون مهربونیت ،

قربونت عزیزم‌

خدا کمکمون کنه

دخترم ۸ماه و نیمه الانم مجدد باردار شدم ۲ ماهو نیممه دست تنهام خیلی اذیت میشم ،

من ک گریه میکنم ،زنگ‌میزنم شوهرم یه کم داد و بیداد میکنم

گریه میکنم یا قهوه میخورم شبها که خوابه پا گوشی یا فیلم .....الان هم که دیگه میرم سرکار همش بدو بدو

بله طبیعیه و منی ک هیچکسی نزدیکم نیست بچرو‌ده دفه بهش بدم و‌مجبور ب تحملم ..میبردمش پارکی شهربازی چیزی ک خودمم برم بیرون حالم عوض بشه

سلام. اگه کسی رو داری یه چند ساعتی پسرت رو بزار پیشش و برو از خونه بیرون. یا اگه همسرت کمک می‌کنه بگو یکی دو ساعت نگه داره بچه رو و کار هایی که دوست داری رو انجام بده .
خیلی طبیعیه که آدم خسته بشه ربات که نیستیم

درکت میکنم قبلا کل زمانت برای خودت بود الان کل مسولیت داری زمانت واسه خودت خسته هستی نه از پسرت از درک نشدن ی دقیقه تایم آزاد برای خودت

یه چند ساعتی میدادمش به مامانم یا مادرشوهرم