۱۲ پاسخ

سلام عزیزم
صبح برو
ب مدیر بگو وقتی شما برنامه دادین همه یه جور صبحانه یا خوراکی بیارن
باید یه مربی بذارین بالاسر بچه ها
یه قصه یه داستان یه چیزی در این باره که هرکسی باید خوراکی خودشو بخوره بگه ب بچه ها
و همزمان چشمش ب بچه ها باشه تا هرکس فقط خوراکی خودشو بخوره
حالا اگه خوراکی هامتنوع بود یه چیزی
ولی وقتی برنامه دادن ، نباید اینجور باشه
با پیام هم فایده نداره
صبح حضوری برو

به نظر من بری مدرسه بگی فقط فقط همیشه پسرتون یاد میگیره که مشکلاتش رو شما باید حل کنید باید خودش نذاره و اینکه بهش یاد بدی که کسی میخواد هر وسیله ای رو برداره بگه باید اجازه بگیری و اگه دوست نداره وسیله ای رو دیگران بردارن باید خودش بگه نه

بنظرم صبح ب مدیر با ملایمت بگو پسرم دیروز اومد خونه ناراحت بود ک گرسنمه گفتم مگ غذاتو نخوردی گف دوستم خورد من نخوردم
با تشر و تندی برخورد نکن

حتما اطلاع بده ک حواس مربی ب بچه ها باشه
پسر من باشه مهد رو خراب میکنه با گریه هاش اگه کسی دست بزنه🤣🤣

این بازی خوب نیست واسه بچه ۴ساله

شاید الکی میشه.اسمش دروغ نیست خیالبافی میکنه.البته این یه حدسه

من همیشه میترسم از این چیزا پسر من ک بد غذاس بچهای شکمو ام ک زیادن

یواشکی به مربیش بگو ،ولی بیشتر با خودش کار کن که از حقش دفاع کنه نزاره کسی به وسایلش دست بزنه باهاش نه گفتن کار کن

بچه ک نمی فهمه . اون مربی و مدیر باید مدیریت کنه ..... اگر حواسشون ب همچین چیزی نیست پس دارن چکار میکنن . حتما اعتراض کن

سلام وقتتون بخیر 😊
یه نکته کوچیک خواستم بگم. پسرم چند باری گفته که بعضی از بچه‌ها خوراکی‌شو بدون اجازه برمی‌دارن، مثلاً امروز گفته نون‌پنیرش رو یکی از بچه‌ها خورده 😅
می‌خواستم اگه ممکنه یه یادآوری کوچیکی بهشون بکنین که هر کسی خوراکی خودش رو بخوره یا اگه خواستن از دوستش اجازه بگیرن.
خیلی ممنون از توجه و زحماتتون

چه ریلکس اینجا نوشتی من بودم میرفتم اونجارو اوار میکردم رو سرشون
یعنی چی ک یکی دیگ خورده کاری ب بچع ندارمااا
مربی ومدیر چیکارمیکنن پس

تا این بچه های ما زرنگ شن عمر ما تموم شده ساده ان دیگه. اگه زرنگ باشن زود بخورن اونام ک آنقدر اشتها دارن دیگه نمیتونن مال کسی رو بلمبونن😁

سوال های مرتبط

مامان گرشا مامان گرشا ۴ سالگی
سلام‌مامانا
میدونم خیلی دارم با پشت های نا امید کننده ام حالتون و خراب میکنم
ولی خیلی حالم بده الان فقط دارم به صورت گرشا نگاه میکنم بعد فکر میکنم چرا خدا نمیزاره منو این بچه هم مثل همه بچه ها و مادرا کنار هم از زندگیمون لذت ببریم . گرشا قبلا بهش اب قلم گوسفند میساخت الان نمیسازه دوباره میدم اسهال خلطی میشه .
اللن چهار شبه درست نخوابیدیم نیم ساعت از خوتبش میگذره همش گریه و زاری .
دیشب قبل خواب با دلدرد اسهال شد و تا بخوابه همش میگف دلم درد میکنه از زیاد شدن ادرارشم نگم الان چند شبه تا صبح پوشکش پر میشه پس میده
وزن و قدم نمیکشه الان مدتیه واقعا بهم ریخته و من میترسم از نون باشه تو تست پوستیش نون مثبت بود فکر کنم ۶ بود عددش یه برهه ندادم مجبور شدم نون سحر بدم که سیب زمینی داره و نمیسازه بهش سه ماه دادم ولی حالا مجبورم سنگک بدم به خدا مجبورم بچه ام چیزی نمیخوره . شوهرم میگه باید بدی بخوره چون اون برهه رو دید که چقدر اذیت شد بچه . خودمم دیگه میترسم قطع کنم . الان هر جا میخونم نوشته اگه ادرار زیاد باشه به کلیه هاش اسیب میرسه زبونم لال . امروز رفتم ازمایش ادرار دادم براش تا یه شنبه ببر روحانی ببینم چی میشه به خدا دیگه نمیکشم
گرشا تا صبح شاید ۳ الی ۴ بار جی میکنه طول روزم ۶ بار ولی وقتی الرژن میخوره ادرارش حجیمه .
کاش بخوابم دیگه پا نشم خسته شدم از نگاهاش التماس گونه اش برای خوراکی ها یه چیز ساده نمیتونه بخوره اخه مگه میشه یه بچه ۵ ساله با ۴ تا مواد زندگی کنه .
خسته شدم از صبح تا شب استرس کشیدن .
خسته شدم از تو نت چرخیدن.
خسته شدم از دکتر رفتن
خسته شدم . کاش بمیرم راحت شم .