۵ پاسخ

خاطره زایمانتو خوندم یاد خودم افتادم😂پرستار که سوند وصل کرد اول صبح من همینطور میلرزیدم تا تو اتاق عمل انگار تو برف گیر کرده بودم.
موقع بتادین و اینا هم چیزی نمیگفتم ولی میدیدم خیلی ترسیدم .برش که زد شکمم سوخت انگار فندک زدن بهم داد زدم من حس دارم بی حس نشدم🤣🤣🤣
دکتر بیهوشیه میگفت داری الکی میگی

عزیزم از بیمارستان تامین راضی بودین ؟

😂😂😂😂😂😂😂

عزیزم چقد هزینه سزارین دادی

منم اینجوریم 😂😂😂

سوال های مرتبط