یهو یاد دوران حاملگیم افتادم چقدر تباه بودم چقدر حالم بد بود و گریه میکردم دلم گاهی واقعا تنگ میشه واسه اون دوران تلخ و شیرین🥰🥲

ولی من یه درصدم دلم تنگ نمیشه بااینکه دخترم وحشتناک شلوغه بدتدین حاملگی روداشتم هیج وقت نمیخوام تجربش کنم

دلتنگ شدن همانا حامله شدن همانا

وقتی به دوران حاملگیم فکر میکنم حالم بد میشه چقدر گریه می کردم همش تهوع و استفراغ و دائم میخوابیدم و حال خوب نبود
اما لگد های دخترم تنها لحظات خوبم بودن🥺

چه دوران بدی بود چقدر تنهایی عذاب کشیدم ، تنهایی تویه استان دیگه ، هزاربار مردم و زنده شدم تا ۹ ماه تحمل کردم فکر نکنم دیگه بخوام تجربه کنم

من دلم تنگ نمیشه ویار خیلی بدی داشتم تا روز اخری ک میرفتم برا زایمان تهوع داشتم خیلی بد بود.خدایا شکرت ب سلامتی پشت سر گذاشتمش و قوی بودم😪🥲