۹ پاسخ

عزیزم بهتره پسرتو بیشتر پارک و خانه بازی و کلاس های مادر و کودک ببری تو جمع که باشه خودش کم کم یاد میگیره بچه های دیگه چطوری ازحقشون دفاع میکنن

من بردیا رو کلاس مونته سوری میبرم ارتباط گیریش خیلی خوب شده و زرنگ شده
اما نمیزنه کسی رو
کسی هم‌ک‌بزنتش کلا ازش فاصله میگیره و دیگه باهاش دوست نیست

پسر منم همینطوریه
همش گریه میفته میاد بغل ما دیگ هم نمیره پیش بجه ها
من میگم اعتماد ب نفس بچم ضعیفه
شاید بخاطر رفتارای نادرست ما هست
شاید به خاطر اینکه زیاد تو جمع شلوغ نبوده
یا زیاد دیدن تلویزیون
ولی هر چی هست باید درست بشه
باید دنبالشو بگیریم

اعتماد بنفسش باید ببری بالا مثلا یک سر بهش بگی افرین تو قوی هستی
چقدپسر قوی دارم
باهاش بازی کنی خیلی تشویقش کنی برا هرکاری ک میکن براش دست بزنی و اصلا با صدای بلندباهاش حرف نزنی

قبل از بیرون رفتن سیرش کن.تو خونه هم باهاش بازی کن خیلی نزار جلو تلویزیون بشینه
به باباش بگو باهاش بازی کنه فوتبال کشتی گرفتن بزن بزن ازاین بازیا
تو خونه وقتی تنهایید بهش بگو هیچ کس حق نداره اجازه نداره کسیو بزنه.ولی اگه کسی تورو زد خودت بزنش.فرار نکن .اگه چیزی ازت گرفت خودت وسایلتو پس بگیر.
تو خونه هرکاری میکنه خرابکاری میکنه دعواش نکن نزنش داد نزن.هی نگید به این دست نزن به اون دست نزن.محدودش نکن.
خودت روزا یه ساعت ببرش جلو در یا تو پارکینگ بیا پارک خانه بازی جایی بزار بازی کنه خرابکاری کنه .کاغذ و مداد بده خط خطی کنه.

به بچه ها میگفتی نزنن ..به مادرشون میفتی به بچه هاشون تذکر بده...

واینکه رفتی جلو پیش بچه ها دعوا نکن بگو ببینم چ بازیی میکنید باهم دوست باشید آفرین و بچتو قاطی بچه ها کن و مراقب باش چون بچه هستن آسیبی به بچت نرسونن

تو خونه زیاد بکن نکن‌نگو بهش باهاش مدارا کن

رو اعتماد به نفسش کار کن عزیزم

سوال های مرتبط

مامان آرادکوشولو مامان آرادکوشولو ۳ سالگی
یکم دلدرد کنم شاید اروم شم خواب نمیرم از بس دلم شکسته....😔😔😔😔دیشب خونه آبجیم دعوت بودیم بعد شوهرم رفته بود ی سوسک داده بود دست پسرم و اونم باهاس بچه هارو میترسوند بعد خواستیم بیایم خونه من ب آراد گفتم مامان دیگه کثیفه بندازش دور بریم دستاتو بشوریم مریض میشی هرکار کرد نمیداخت بیرون منم گرفتم ازش و رفتم دستشو شستم و آراد خیلی گریه کرد یدفعه شوهرم جلو همه هرچی رسید بمن گفت ک چرا بچه رو ب گریه انداختی و ازش گرفتی خودم دادمش منم گفتم کارت اشتباهه نباید آیت چیزارو بدی دستش ولی اون خیلی بد رفتار کرد جلو همه واقعا قلبم شکست خیلی ماراحت شدم البته دفعه اولش نیستا همیشه بخاطر آراد هرچی میرسه بمن میگه اگ گریه کنه میگل هیچی نگو بهش ک گریه نکنه انگار من مامانش دیشب خونه آبجیم دعوت بودیم بعد شوهرم رفته بود ی سوسک داده بود دست پسرم و اونم باهاس بچه هارو میترسوند بعد خواستیم بیایم خونه من ب آراد گفتم مامان دیگه کثیفه بندازش دور بریم دستاتو بشوریم مریض میشی هرکار کرد نمیداخت بیرون منم گرفتم ازش و رفتم دستشو شستم و آراد خیلی گریه کرد یدفعه شوهرم جلو همه هرچی رسید بمن گفت ک چرا بچه رو ب گریه انداختی و ازش گرفتی خودم دادمش منم گفتم کارت اشتباهه نباید آیت چیزارو بدی دستش ولی اون خیلی بد رفتار کرد جلو همه واقعا قلبم شکست خیلی ماراحت شدم البته دفعه اولش نیستا همیشه بخاطر آراد هرچی میرسه بمن میگه اگ گریه کنه میگل هیچی نگو بهش ک گریه نکنه انگار من مامانش نیستم مثلا آراد رفته آب گرفته تو خونه و فرشارو خیس کرده میگه ولش کن چیز خاصی نشده ک 😔😔😔نمیدونم دیگه چ کنم ...نیستم مثلا آراد رفته آب گرفته تو خونه و فرشارو خیس کرده میگه ولش کن چیز خاصی نشده ک 😔😔😔نمیدونم دیگه چ کنم ...