خانوما
پسر من خیلی زود با بچه ها دوست میشه
عاشق بچه هاس
پارک ک میریم فقط دنبال بچه ها میدوئه تا باهاش بازی کنن. خیلی وقتا بهش محل نمیدن
میره بغلشون میکنه و هر چی میگم مامان نباید این کار و بکنی فایده نداره
با بزرگا هم همینه
منظورم اینه از غریبه ها نمیترسه
میره بهشون سلام میکنه
باهاشون حرف میزنه
این یه کم نگرانم کرده
ممکنه مشکلی داشته باشه؟

دختر منم اینجوریه به همه سلام میده زود میره سمتشون یکی شکلات یا چیزی بده دیگ بدتر میره پیشش،روز تولدم رفته بودیم رستوران سنتی این یجا بند نبود اصلا کنار ما نمینشت غذا بخوره میدوئید اینور اونور قارسونا مراقب بودن شوهرم یه قاشق میخوره میرفت سراغش پله هم زیاد داشت همش بالا پایین میرفت ینی کوفتم شد قشنگ بعد همسرم اومد گفت دلوین اونجا به خاک دست زده قارسون برده دستشو شسته خیلی عصبی شدم هم از دست دخترم که راحت با غریبه رفته اون دستاشو شسته هم از دست قارسون که بی اجازه برده.به شوهرم گفتم دیگه تا بزرگ شد نمیریم رستوران دختر بچست چرا باید غریبه ببره دستشو بشوره خدایی نکرده شاید به جاییش دست زد ما هم بی خبر گفت راست میگی.اصلا بچه هارو تو این سن نمیشه کنترل کرد یا باید اونقدری پولدار باشیم ک هرجا میریم یه مراقب یا پرستار بگیریم هزینه بدیم خوب مراقب باشه که اونم نمیشه یا باید خیلی مراقب باشیم از چشممون دور نشن.دختر منم خیلی اجتماعیه زود تو جمع قاطی میشه کشیده به باباش ولی برعکس من اینجوری نیستم

براش کتاب داستان درینمورد بخر.خودت براش قصه سر هم کن که در مورد غریبه و آشنا باشه .خودت هم در مورد دلبستگی ایمن ونا ایمن بخون کمکت میکنه چه رفتارهایی بکنی

آخ درد منو گفتی منم به همه بچه ها میره می‌چسبه اینقدر بدم میاد با هر غریبه ای سریع اوکی میشه نمیدونم چیکار کنم

حالاپسرمن دقیقن برعکسه،انقدبهم میچبه ک هرمراسمی برم کوفتم میشه،الان ۳ساله اززندگیم هیچ لذتی نمیبرم

عین دختر من بیرون میریم انگار نه انگار پدر مادری داره سریع می‌ره سراغ بقیع

یه کتاب داستان بخر که محتواش این باشه که با غریبه ها نیاید صمیمی بشه ...یا یه داستان خودت بساز تو قالب داستان براش توضیح بده