سلام خانوما لطفا خواهرانه راهنماییم کنید


من قراره مادرشوهرم و ۲تا برادرشوهرام و با خانواده شام دعوت کنم خونمون چون میخوان برن کربلا (مادرشوهرم و برادرشوهر بزرگم)
بزرگه ۳تا بچه داره یعنی خیلی شلوغ دختر بزرگش خیلی فضوله باعثشون مادرشونه یعنی فکر کنید با اینکه بزرگه به بهانه بازی با بچه ها میره اتاق و میگرده خیلی بدم میاد
بچه هاشونم همینطور یا اسباب بازی های دخترم و خراب میکنن مادراشون انگار نه انگار ۵تا بچه هستن من برم خونه کسی اصلا نمیزارم دخترم وارد اتاق خوابشون بشه ولی اونا اصلا به بچه نمیگن بیا بشین یا به چیزی دست نزن
مادرشوهرم یعنی آدم انقدر بدش میاد خیلی دوست داره جای صاحب خونه حرف بزنه یا دستور بده یا تصمیم بگیره
منم واقعیت میخوام در اتاق و ببندم با کلید نه فقط همینجوری به دخترم بگم توی هال بازی کنید چون یه خوابس اتاقمون کلا مشترکه مثلا بچه هاشون بجای اینکه با اسباب بازی عاقل بازی کنن کل کمد کشو و...رو میگردن واقعیت من بدم میاد
قبلش میخوام با شوهرم حرف بزنم بگم من خوشم نمیاد برن اتاق و اینا اگه توام با من موافقی من دعوتشون کنم در غیر این صورت تو موافق نباشی نه بخوایم بعدا در مورد این موضوع دعوا کنیم نه من دعوتشون کنم
شما میگید چیکار کنم

۱۸ پاسخ

اگه میتونی یه وسیله مثلابه بهونه ی جای بیشتر هال،ببر بذار تو اتاق،مثل یه دست مبل یا یه میز بعد بگو تواتاق جانیست درو ببند
دوسه تااسباب بازیم بذار بیرون بگو بااونامشغول شن
دخترشم‌که میگی بزرگه به بهونه های مختلف ازش کار بکش مثلا میوه ببره قندون ببره بیاره یه همچین کارایی

اگـاینطوره اجی همون هزینه رو بده ی رستوران یک شام بده و تمام
از میوه و دستر و ... هم میزنی هم فضولی نمیکنن هم اینکه مبگن بردمون رستوران 😂😉
ساعتشم یکی دوساعت بعد شامم همه میرن خونه های خودشون

اونا میخوان برند کربلا شما چرا دعوت کنی بیکاری

شام درست کن ببر خونه مادرشوهرت اوناروهم بگو بیان اونجا

در اتاق خوابتو قفل کن

اره عزیزم اگه دخترت حرف گوش کنه باهاش صحبت کن ک نرن اتاق خابت و دعوتشون کن . یا اگر خیلی تونستی یه جایی تغریحی . رستورانی جایی ببر بیرون

عزیزم قشنگ بگو ما یه اتاق خواب داریم اون هم خصوصی هست اجازه نمیدم کسی جز خودمون واردش بشه. در رو قفل کن کلیدش هم بزار مثلا جایی که کسی نبینه
چندتا اسباب بازی هم بیار دیگه باز نکن. میدونی چون یهو وسط کارا میخوای بری باز کنی میان تو دیگه هیچ


من با وجود سه تا اتاق خواب ولی وقتایی که مراسمی چیزی باشه یا مثلا توی خونمون سالی یک روز روضه میگیرم اتاق دخترم خودمون قفل میکنم نمیزارم کسی بره بیاد .

حالا من هفته دیگ میخوام برم کربلا. ب جا اینکه ما بریم خونه مادرشوهرم. اونا میخوان مهمونی بیان خونمون😄😄😄 جالب نیست؟

در اتاق قفل کن

وا اونا میخان برن کربلا تو چرا میخای شام بدی؟😐

بادوتا بچه کوچیک حال داریا

قفلش کن و بگو کل اتاق بهم ریختم دارم تمیزش میکنم قفلش کردم که ریخت و پاشش مشخص نشه

در رو قفل کن بعد بگو سری قبل مهمون داشتم بچه ها کار خطرناک کردن دیگه برا احتیاط بیشتر قفل کردم
چند تا اسباب بازی بیار توی پذیرایی

من خواهرانه میگم انقدر توقع دیگران و بالا نبر
داری پول میدی واسه کربلا رفتن گوسفند بخری دیگه دعوتی برا چیته ول کن دختر توااام

اگرم خیلی واجبه اسباب بازیاشو بردار در اتاق و ببندی مطمئن باش آخر سر بچه ها اصرار میکنن ک باز کنی

ی میز یا مبل تک نفر بزار تو اتاق بگو دست و پاگیر شده درم ببند
خواستن برن اتاق بگو اصلا جانیس وسایل گذاشتم برین حال بازی کنین


اره به شوهرت بگو حتما

خونه منم یه خوابه
اصلا نمیخواد با شوهرت حرف بزنی
من در اتاقو قفل میکنم و از قبل هم کلی وسیله بازی میزارم تو سالن
خیلی هم رک و بلند جلوهمه به دخترم میگم مامان عزیزم همینجا بازی کنید اونجا جای بازی نیست
به دخترمم یاد دادم ک اگر کسی گفت بگه از اتاق مامان بابام برو بیرون نباید بری تواتاق خصوصی کسی .

بنظرم در اتاقتون رو قفل کن و آوازه ورود به اتاق و یا هرجایی که دلت میخواد رو نده

به نظرم چند تا اسبازی بزار کناراگه خواستن بازی کنن بهشون بده تو حال بازی کنن در هم قفل کن بگو نمیشه اونجا بازی کنید کلا باید به دخترت بگو اونجا نرو که بقیه بچه هاهم نرن

چرا بعد اینکه اومد مهمون نمیکنی ما رسم مون بعد اینکه اومد مهمون میکنیم
و منم خیلی بدم میاد یکی سرک بکشه به همه چیز به نظرم باشوهرت مشاوره بکن بهش بگو یه وقت بین تون مشکل پیش نیاد

سوال های مرتبط

مامان ایلیا جونم❣️ مامان ایلیا جونم❣️ ۴ سالگی
خانوما ی مشورت میدین

میگم وقتی خونه ایم ایلیا اصلا با وسایلش بازی نمیکنه یعنی بهت بگم شاید کلا ی ربع با توپش شوت بزنه و شایدم کلا تو روز ی ربع هم با ۴ تا اسباب بازی ور بره همینننننن

همش یا باید با ما مشغول باشه یا کارتون تلویزیون یا همینجوری میخوابه کف زمین و رو مبل و‌غر میزنه و میگ حوصله م سر رفته و اینا من دیگ انقدددد قاطی کردم

دادو بیداد کردم ک اینهمه اسباب بازی ریخته اصلا بازی نمیکنی و دیگه برات نمیخرم و پاشو بازی کن و اینا خیلی دیگ عصبانی شدم
بخدا جرا ت ندارم ی روز خونه باشم صب تا شب چون همش میخواد کارتون ببینه یا همش باید من باهاش مشغوول باشم همین دو حالته ..

ولی خب خیلی دعواش کردم و‌جیزایی ک واقعا نباید میگفتم و‌گفتم🫤🫤🫤

کلا خیلی هی بهش میگم بازی کن برو با اسباب بازیات بازی کن چرا خودت بازی نمیکنی و.. حس میکنم حساستر شده اصلا بعد هی میگه مامان بازی کردم یا دارم بازی میکنم یعنی انگار خودشم استرسشو گرفته
نمیدونم واقعا چیکا کنم🙄🙄🙄🤦‍♂️🤦‍♂️🤦‍♂️
مامان Lia&Dia مامان Lia&Dia ۴ سالگی
مامانا طبق شکی که تاپیک قبلی گفتم
شک کرده بودم به بیش فعال بودن دخترم گفتم ببرمش مهد ببینم اوضاع چطوره
رفتم اونجا با مربی حرف زدم که ثبت نام کنم اونم یه کم با دخترم صحبت کرد اسباب بازی بهش داد گفت بازی کن بعد گفت جمع کن موهایم بافت الاکلنگ آورد بازی داد و شعر خوند دخترم حرفاشو گوش میداد آروم بود اصلا یکی دیگه شده بود من فهمیدم بیش فعال نیست قبلانم مهمونی میرفتیم اونجا دخترم بکل عوض می‌شد و آروم ساکت حرف گوش کن چی بگم مودب و عاقل

ولی از مربی و محیط مهد خوشم نیومد ثبت نام نکردم اتاق مادرا جدا بود درب اتاق ها رو کلید می‌کرد میرفت و میاومد مدام کلید می‌کرد اخه دیگه اتاق مادرا رو چرا کلید میکنی مگه نباید شیشه ای باشه مادر ببینه داخل رو ؟بعد دخترمو جدا برد نیم ساعت داخل من پیشش نبودم میگم چیکار کردی اونجا میگه تنها بودم نشسته بودم
بعد اتاق های تو در تو و تاریک یه روز درمیون دو ساعت ۱۶۰۰
مهم هزینه ش نیستااااا میخواستم تو محیط باشه ولی تصمیم گرفتم خانه بازی ببرم با بچه ها بازی کنه خودم ببینمش تا اینکه نباشم اونجا یکی با حرص ببراش دستشویی یا با بچه ای دعواش بشه و گریه کنه چون مظلومه بالاخره بچه شیطون هم هست دیگه همه که مثل دختر من نیستن
دختر کوچیکمم اضطراب جدایی داره دلم به اونم میسوزه تنهاش بزارم پیش مامانم میمونه هاااا ولی 😞😔نمیدونم بخدا دیگه نمیدونم چی درسته چی غلط
چقدر سخته بچه پشت هم😭
مامان محمد صالح مامان محمد صالح ۴ سالگی
خانما تورووووخدا بخونید خواب بدید لطفااااا😭💔🙏


خانما می‌خوام از اخلاق پسرم بگم بهتون لطفا منو راهنمایی کنید

پسر من کلا لجباز و حرف گوش نکنه مثلا میرم جایی اصلا حرف گوش نمی‌ده بازار بیرون مسافرت خیابون میریم اصلا حرف گوش نمی‌ده دستمو نمیگیره بدو بدو می‌کنه یه حا نمی‌مونه منم همش میترسم گم بشه خدایی نکرده تصادف و... بکنه همش استرس دارم مثلا میریم تو پارکینگ بازی نمیکنه می‌ره کوچه بدو بدو می‌کنه یا با دوچرخه می‌ره اصلا ماشین اینا میاد حواسش نیست فقط میخواد بره به زور میارمش نو خونه بعد توی خونه ساکت خودش بازی می‌کنه فیلم نگاه می‌کنه حرف گوش میده ولی بیرون میریم نه اصلااااا غذا هم خودش اصلا نمیخوره من باید دنبالش باشم بدم بهش هنوز هم خوب حرف نمیزنه همه چی بلده فقط بچگونه حرف میزنه اینا به کنار اینکه حرف گوش نمی‌ده و بیرون اذییت می‌کنه و فرار می‌کنه منو خیلی حرص میده همش استرس دارم نره گم بشه تصادف نکنه نخوره زمین و... همش دنبالشم بیرون چی کار کنم ؟ بچه های شما هم اینجورین ؟ اصلا یعنی یه جایی میریم یه زره هم حرف گوش نمی‌ده خیلی حرص میخورم دعواش میکنم