سوال:خانوما
مامان و بابا و داداش من اصلا دخترمو رو صورتش بوس نمیکنن
ولی خانواده همسرم
یعنی مادربزرگ و عمه و دختر عمه و .... اینای نورُالزهرا همیشه رو صورت محکم می‌بوسنش 🥲
دیشب مادر شوهرم همچین آدامس میجوعید که وقتی حرف می‌زد یه آن تف و اب دهنش به صورت منم پاشید🤦🏻‍♀️
دیگه حالا فکر کن بخوان صورت مث برگ گلِ یه نوزاد هم ببوسن🥺
میترسم بهشون بگم نکنن ولی ناراحت بشن 💔 آخه باخودم میگم به هرحال عمه و مامان بزرگشن دیگه دوسش دارن
بنظرتون چیکارکنم ؟ 🙃
.
یا مثلا دیشب رفته بودیم بهشون سر بزنیم ، حلیم آورده بودن
مادرشوهرم به خواهر شوهرم میگفت یکم بزن به زبونِ بچه !!!
من هی میگفتم نه نزن توروخدا بچه م نفخ میگیره ، اسهاله
همینجوریشم شیر نمیخوره
بعد هی میگفت نه اشکال نداره هر چیش شد بامن
تا آخر دیگه من نتونستم زورشون و به شوهرم گفتم بهشون گفت که نکنن....
یکمم ناراحت شدن آخرش🙂😞

تصویر
۱۰ پاسخ

سلام عزیزم.. وااای ک چقدر درکت مییکنم.. خودمم این مشکل و دارم.🤦‍♀️
پدرشوهرم ک انگار لج میکنه، هر کاری میگم نکن بدتر میکنه.. یجوری بوسش میکنن.😐
شوهرمم زبون نداره چیزی بگه..

عزیزم سر بچت باکسی رودروایسی نکن

لطفا به هیچ عنوان سر بچه با کسی رودربایستی نداشته باش ، تو مادرشی باید مراقبش باشی ، به درک که بقیه ناراحت میشن!

ببین خیلی محترمانه بگو ناراحتم شدن بشن مهم نیست چون بچه ات از همه مهم تره خدایی نکرده مریض بشه یا بخاطر حلیم نفخ کنخ دلدرد بگیرن اونا جواب گو هستن یا مخوان کمک کنن

ناراحتی نداره بچه اذیت بشه خوبه
اونا یه ذره حلیم میدن دل‌درد و ناراحتی بچه رو تو باید تحمل کنی
چقد زبون نفهم هستن

ببین اینجور مواقع تعارف و رودربایستی رو بذار کنار
بحث سلامتی کوچولوته
یکی دوبار ناراحت میشن ولی دیگه این کارا از سرشون میوفته

عزیزم سر بچت با هیچکی تعارف نکن. دو بار که ناراحت بشن حد و مرز خودشونو میفهمن و بچت در امان میشه. ۱ ماه دیگه هم که هوا سرد میشه کلی مریضی میاد. تو باید مراقب دخترت باشی اون نیاز به مراقبت تو داره

واییییی چقدر رو مخ😵‍💫من سر بچم با هیچکسی شوخی ندارم خودمم زورم نرسه شوهرمو ميندازم جلو

عزیزم بدون رودربایستی بهشون بگو چون الان نتونی حرفت رو بزنی پس فردا کارهای دیگه ای ممکنه با دخترت انجام بدن و بازهم نمیتونی چیزی بگی مثلا ممکنه تو مخالف گوشی باشی ولی گوشی بدن دستش یا تو نخوای دخترت کاری رو انجام بده ولی اونا بگن مشکلی نداره من هم روزای اول زیاد راحت نبودم حتی خانواده خودم همش مسخرم میکردن که فلان کار رو ما انجام دادیم هیچی نشد چرا تو نمیکنی ولی کم کم حرف خودم رو زدم و حرفاشون رو با شوخی و خنده رد کردم من روزای اول رودربایستی داشتم و گذاشتم خیلی کارها انجام بدن گفتم بزرگترن تجربه دارن ولی دیدم اصلا نمیتونم تحمل کنم مثلا به دخترم ترنجبین دادن فلوس دادن گفتن زردیش بره نرفت که هیچ بستری شد دخترم پس بهتره رو حرف خودت وایستی

به همسرت بگو تا بهشون بگه

مقالات مرتبط

شیر دادن به نوزاد، آموزش روش صحیح شیر دادن به بچه
شیر دادن به نوزاد، آموزش روش صحیح شیر دادن به بچه
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری
زمان حرف زدن کودک
سن حرف زدن کودک پسر و دختر | راه‌های تسریع زمان حرف زدن کو...
رفتار با کودک در جمع
رفتار مناسب با کودک در جمع و در مقابل دیگران

سوال های مرتبط

مامان علیرضا مامان علیرضا ۷ ماهگی
پدرشوهرم مرد مهربونیه
دیشب ۳ بار تو صورت علیرضا فوت کرد چون بچم می‌خندید از اینکار
چطوری بهشون بگم تو صورت نوزاد فوت نکنن ؟؟ که هم بد نگفته باشم هم دیگه تکرار نشه اینکار ...
اخه هم فوت کردن دی اکسید کربن به صورت بچه هم اگه خدایی نکرده ناقل ویروس سرماخوردگی باشند انتقال میدن ....
منم بچه ام کوچیکه
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان مامان وروجک ها مامان مامان وروجک ها ۴ ماهگی
دیشب رفته بودیم حنابندون بعد من معمولا چیزی نمیبرم برا بچه هام شام میدم بخورن چند تا شکلاتو آدامس برمیدارم که اگه چیزی خواستن بدم بهشون
پسرم بزرگ شده دیگه میره پیش شوهرم چند سالع
خلاصه دیدم دخترم گفت زنعمو به منم میدی نمیدونم چی داشت میداد به پسرش چون نگاه نکردم
گفت ندارم که تموم شده دیگه زهرا
با اینکه خیلی به دخترم گفتم چیزی نخواه ازش چه اون چه کس دیگه ولی خوب بچس دیگه
بعد بهش آدامس دادم ساکت شد
بعد از یک ساعت دیدم دخترم گفت مامان میرم پیش زن عموی با محمد مهدی پفک بخورم منم نذاشتم گفتم دیدی که زن عموت گفت تموم شده گفت نه مامان ببین داره میخوره ‌نگاه کردم دیدم اره داره میخوره چند بار هم چشمم خورد دیدم اب نبات کاکائوی بيسکوئيت داره میخوره
یعنی متنفرم شدم ازش ندید بدید
حالا دخترم میگه مامان برام خوراکی بخر شب ببرم عروسی به نظرتون بخرم
اخه دخترم خیلی اذیتم کرد دیشب همش میگفت منم میخوام برم پیش اونا ولی من نذاشتم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان دخملی ❤️ مامان دخملی ❤️ ۱۰ ماهگی
چیکار کنم بچه مو بوس‌ نکنن بااینکه میگم بازم یواشکی هم شده بوس می کنن چون دخترم حساسه وقتی می بینم صورتش قرمز شده یا دون زده میفهمم بوسش کردن مخصوصا عمه هاش می‌دونم از روی محبته ولی وقتی میگم پوستش حساسه چرا باز اینکارو می کنن
شما چی می گید بهشون راجع به این موضوع ؟؟
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان آدرین مامان آدرین ۸ ماهگی
کاش میشد به خانواده م بگم انقد سر و کله و بازوی این بچه رو بوس نکنن ،دیوونه شدم
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان آیهان جون🍭 مامان آیهان جون🍭 ۱۰ ماهگی
خونه مادر شوهرم بودیم ،خواهر شوهرم و دخترش اومدن،دخترش بزرگه میخواست آیهان رو تو خواب بوس کنه،تازه خوابونده بودمش از طرفی پوستش حساس هست و زیاد خودش رو میخارونه،منم نزاشتم بوس کنه،کلی اصرار کرد نزاشتم،گفتم خوابه و رژ هم زدی،نمیشه در ضمن دکتر گفته اصلا بوسش نکنید،من خودم تا حالا صورتش رو دلم نیومده ببوسم،بعد بهش برخورد گفت شما فقط بچه ندارید ما کلی بچه بزرگ کردیم ،صورت همشونو بوسیدیم نباید اینقدر حساس بود روی بچه،گفت شما ندید بدید هستین😑🫤هر چه گفت دیگه محلش ندادم و جوابش ندادم،فقط نزاشتم صورتش رو ببوسه چون آیهان کلا صورتش خارش داره خیلی زیاد و خودشو چنگ میزنه،بعد هم بلند شدن به حالت قهر رفتن
شما بودین میزاشتین ببوسه صورت بچه رو
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان آقا محمد💙 مامان آقا محمد💙 ۱۱ ماهگی
سلام مامانایی که صورت بچه هاتون اگزما داره دکتر به من این پماد رو داد سه روزه صورت پسرم خوب شد و اینکه گفت بخاطر اینکه من آجیل میخوردم و به خودش حریره بادام دادم بهشون حساسیت کرده
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان فراز مامان فراز ۶ ماهگی
سلام خانوما میشه بیایین نظربدین بینم باید چیکار بکنم من زاه دور شوهر کردم طبقه پایین مادرشوهرم اینا زندگی میکنم بعد از وقتی که بچم به دنیا اومدن اینا همشون روزی 7,8بار شایدم بیشتر هی میان پایین تا بچه رو ببینن جدیدا که تا میام به خبر دیدم بچه رو بردن بالا پیش خودشون بعد من خیثبدم اومد بعد چندبار که این اتفاق افتاد رفتم بالا بهشون گفتم که دوست ندارم این کارتونو بعدا بچه عادت میکنه به بالا دیگه حرف من و باباشو گوش نمیده حالا اونا خیلی بهشون برخورده قهر کردن دیگه حرفم نمیزنن باهام به نظرتون چیکار کنم؟میشه بهم بگین
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان دلوین خانوم ☺️ مامان دلوین خانوم ☺️ ۸ ماهگی
مادرشوهرم و خواهرشوهرم یواشکی دلوین و بوس میکردن شوهرم به شوخی گفت دیگ بوس نکنید بعدش خواهر شوهرم دماغ دخترمو می‌کرد تو دهنش که دماغتو بخورم مادرشوهرم دستای دلوین همش ماچ و بوسه گقتم بچه دستش همش دهنده و فلان دیگ رودروایسی گذاشتم کنار دیروز گفتم لطفا دختر منو ن دستشو نه صورتشو بوس نکنید بچم پوستش حساسه 🤔 فکر کنم برخورد بهشون چون من گفتم دیگ حقیقتا از خودم بدم میاد که از الان نتونم در برابر این چیزا دفاع کنم بد کردم؟
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان ماهلین مامان ماهلین ۶ ماهگی
دخترمو که باردار بودم همش دعا میکردیم پسر باشه،چون یه دختر داشتم،میگفتم پسر باشه که از هردوشون داشته باشم،همه دعا میکردیم خودمون خانواده شوهرم همه و همه،وقتی دختر شد انقد ناراحت شدن که نگو،یعنی مادر شوهرم انقد ناراحت شد می‌گفت تا بدنیا نیاد باورم نمیشه،بعد جواب آزمایشام که اومد گفتن مشکوکه به سندرم،خیلی ترسیده بودم و فقط خودمو شوهرم میدونستیم،آزمایش سلفری دادم تا وقتی جوابش بیاد میگفتم خدایا غلط کردم فقط سالم باشه،جوابش اومد و گفتن بچه سالمه،بعدش من دیگه پسر نخواستم،ولی شوهرم و بقیه همش میگفتن ایشالا اشتباه شده و پسره،الان که چهارماهش انقد این بچه برکت آورد تو زندگیمون انقد اومد داشته واسمون،که شوهرم بهش میگه هرچی دلرمو ندارم و حتی مادرم بشه فدات،این بچه من انقد خوش رو خوش خنده ست،از وقتی اومده انگار یه آدم بزرگه داره باهامون زندگی میکنه،تا حالا یادم نمیاد گریه کرده باشه
مشاهده ۱۴ پاسخ دیگر
مامان نی نی کوچولو مامان نی نی کوچولو ۱۱ ماهگی
چرا همه دوست دارن به بچه خوراکی بدن🤣🤣
امروز رفتیم پارک همه میگفتن واااای بهش هیچی نمیدی میگفتم نه کوچیکه فقط شیر میدم
میگفتن واااای نه آب سیب بده پوره سیب بده فرنی بده گفتم چشم بعد عید میبرم دکترش اگر گفت شروع کن شروع میکنم حالا همه دکتر شده بودن نههه بچه بد غذا میشه شروع کن
بعد طفلی یه بچه دیگه هم بود یه ماه از دختر من بزرگتر همینطور آب نجوشونده میریختن تو چایی تا سرد شه میدادن بهش 🤣 یه تو رو خدا کمکم کن خاصی تو صورت بچه بود
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان عروسکم مامان عروسکم ۱۰ ماهگی
امروز رفتم پیش بچه دوستم اون یه دختر داره ۲ ماه پیش هم پسرش به دنیا اومد منم ۲ تا دختر دارم
۱ بار قبلا که من باردار بودم با اینکه میدونست بچم دختره میگفت من دوست ندارم باردار شم میترسم دومی هم دختر شه میگفت توهم به مامانت کشیدی بچه هات دختر شد (آخه ما ۳ تا دختریم برادر نداریم)
۳ ماه بعد من باردار شد خبر بارداری رو با جنسیت پسرش یه دفعه به همه اعلام کرد
امروز دوباره گفت من دوست نداشتم بچه دومم هم دختر شه آخرش ام یه ببخشید گذاشت
ولی واقعا ناراحت شدم یعنی چی مثلا پز پسر داشتنش رو میداد
وقتی خدا داده به نظرتون این نفهمی نیستش که پز چیزی رو بده که ما خودمون نقشی تو انتخاب کردنش نداریم واقعا انرژی منفی گرفتم خیلی خودمو کنترل کردم اونجا حالم گرفته شد بروز ندادم 😔😔😔
دختر های من واقعا از ۲ تا بچه ی اون هم خوشگل تر و شیرین تر آن ولی ناراحت شدم واقعا برا این پز دادنش
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان فندق مامان فندق ۹ ماهگی
هر وقت میرم خونه خانواده همسرمم واقعا خیلی سختم میشه بچه داری چون تا میرم شیر بدم چند دفعه مادرشوهرم میاد تو اتاق منم راحت نیستم مجبورم واستم بره یا میبینن دارم شیر میدم میان با بچه حرف میزنن دختر منم کلا سخت شیر میخوره حواسش پرت میشه ول میکنه اونام کلی ذوق میکنن که داره توجه میکنه بهشون میگفت باور کن داره میگه تو روخدا بذار من برم هی نگاهت میکنه اجازه بگیره چند دفعه اینو گفتن تا اخرش من گفت مامان جان بچه ۵ ماهه چطوری متوجه همچین چیزی میشه میخندید میگفت جان من متوجه میشه وای خیلی اعصابم میریزه بهم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان 𝐻𝒶𝓀𝒶𝓃👣🩵 مامان 𝐻𝒶𝓀𝒶𝓃👣🩵 ۷ ماهگی
دیروز عمه همسرم دعوت کرد خونشون روضه
ما رفتیم بعد ک تموم شد هاکان بهونه شیر گرفت منم. ابجوش رفتم سرد منم یهو عمه و زن عموی شوهرم گفتن واااا شیرخشک میدی دیگه شیر خودتو نمیدی؟منم گفتم اره شیرخشک میدم فقط
از اون طرف دختر عمش گفت اوو اونم نان میدی بچه کلا باده
کاش بعضیا یادبگیرن لال بمونن
قطعا پدرومادر صلاح بچه رو بهتر میدونه
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان رز صورتی مامان رز صورتی ۶ ماهگی
سلام امروز جایی بودیم یک پسربچه شیطون محکم به صورت و پیشونی دخترم زد که آروم نمیشد بعدش آروم شد و خوب شد من پیشش نبودم وقتی اومدم دیدم خواهرام و مامان اون بچه دارن گریه میکنن اونقد محکم زده بود وحشت کرده بودن سریع اومدم خونه و هی زنگ زدم ۱۱۵ جواب ندادن الان حالش خوب خوبه ولی میترسم تجربه داشتین شما؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان دیان مامان دیان ۷ ماهگی
خانوما من میگم تا دکتر نگه جز شیر چیز دیگه ای به بچه بده نمیدم مادر شوهرم امروز آدمس موزی میزاره رو زبون پسرم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر